♡عاشقتم کیم تهیونگ ♡
♡عاشقتم کیم تهیونگ ♡
پارت 4
بعد از پختن پنکیک رفت سالون و روبه رویه تلویزیون نشستن
تهیونگ : عشقم چه فیلمی رو نگاه میکنیم
ات دست به سینیه نشسته بود و بعد از یکمی فکر کردن گفت
ات : دیسیبل خوبه
تهیونگ: اممممم خوبه
روبه مبل کناره دوست دختر اش نشست ات با ذوق گفت
ات : بازیگر مرده الاقم نقش اصلیه
تهیونگ اخمی کرد و با پرویی نگاهش رو سمته ات دوخت
تهیونگ : خوب هالا میشه بگین این بازیگر مورد علاقه شما کیه
ات با ذوق که تو چشماش خونده میشد گفت
ات : لی جون سوک یکی از بهترین بازیگر های کره هستش
نگاهش رو سمته تهیونگ داد
تهیونگ که عصبی شده بود گفت
تهیونگ : بیا عشقم فیلم شروع شده
ات : تهیونگ چرا قهر کردی
تهیونگ : نه قهر نکردم منو قهر تهیونگ به این معروفیش قهر میکنه و یه چیزه دیگه تو چرا از لی جون سوک خوشت میاد مگه از من خوشتیپ تره
ات : وای عشقم نه چرا اینجوری میگی حسودیت شده ها بگو
تهیونگ پوزخندی زد و گفت
تهیونگ : هه منو حسودی همه به من حسودی میکنه چرا من باید حسودی بکنم و یه چیزه دیگه
ات کنجکاو گفت
ات : چی
تهیونگ شونه هایه ات رو گرفت و هولش داد رویه مبل و روش خ*یمه زد
لحظه ای چشم تو چشم شدن
تهیونگ: عشقم من و کسی که دوسش دارم حق نداره جلویه من از یکی تعریف کنه
ات : یا تهیونگ من کی تعریف کردم
تهیونگ : هیچی نگو
تهیونگ از رویه دختره بلند شد و سمته در رفت
ات با ناراحتی گفت
ات : تهیونگ کجا میری
تهیونگ در سوال دختره هیچ جوابی نداد و از خونه خارج شد
ات خیلی ناراحت شد که تهیونگ تو اون خونه تنها اش گذاشت بغض اش گرفته بود و ناراحت شده بود زانو هایش رو در اغوشش گرفته بود
یک ساعتی بود .....
پارت 4
بعد از پختن پنکیک رفت سالون و روبه رویه تلویزیون نشستن
تهیونگ : عشقم چه فیلمی رو نگاه میکنیم
ات دست به سینیه نشسته بود و بعد از یکمی فکر کردن گفت
ات : دیسیبل خوبه
تهیونگ: اممممم خوبه
روبه مبل کناره دوست دختر اش نشست ات با ذوق گفت
ات : بازیگر مرده الاقم نقش اصلیه
تهیونگ اخمی کرد و با پرویی نگاهش رو سمته ات دوخت
تهیونگ : خوب هالا میشه بگین این بازیگر مورد علاقه شما کیه
ات با ذوق که تو چشماش خونده میشد گفت
ات : لی جون سوک یکی از بهترین بازیگر های کره هستش
نگاهش رو سمته تهیونگ داد
تهیونگ که عصبی شده بود گفت
تهیونگ : بیا عشقم فیلم شروع شده
ات : تهیونگ چرا قهر کردی
تهیونگ : نه قهر نکردم منو قهر تهیونگ به این معروفیش قهر میکنه و یه چیزه دیگه تو چرا از لی جون سوک خوشت میاد مگه از من خوشتیپ تره
ات : وای عشقم نه چرا اینجوری میگی حسودیت شده ها بگو
تهیونگ پوزخندی زد و گفت
تهیونگ : هه منو حسودی همه به من حسودی میکنه چرا من باید حسودی بکنم و یه چیزه دیگه
ات کنجکاو گفت
ات : چی
تهیونگ شونه هایه ات رو گرفت و هولش داد رویه مبل و روش خ*یمه زد
لحظه ای چشم تو چشم شدن
تهیونگ: عشقم من و کسی که دوسش دارم حق نداره جلویه من از یکی تعریف کنه
ات : یا تهیونگ من کی تعریف کردم
تهیونگ : هیچی نگو
تهیونگ از رویه دختره بلند شد و سمته در رفت
ات با ناراحتی گفت
ات : تهیونگ کجا میری
تهیونگ در سوال دختره هیچ جوابی نداد و از خونه خارج شد
ات خیلی ناراحت شد که تهیونگ تو اون خونه تنها اش گذاشت بغض اش گرفته بود و ناراحت شده بود زانو هایش رو در اغوشش گرفته بود
یک ساعتی بود .....
۱.۹k
۰۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.