عشقم......
عشقم......
عزیز مهربانم......
زندگی من خلاصه می شود
در قدرتِ واژه هایِ چشم هایت
که پشتِ نگاه هایت زیر و رو می شود
باورت عمیق شده
دستانت گرم تر از هر شب
در حصارِ نوازش طرحی می کشد از عشق
به عشق ...
از عشق تا عشق
لب هایت حرفی دارد
از بلندی گردنِ ماه
تا نرمیِ اندامِ گُل
تا شبِ روشنایی چشمانت
تا یک بوسه
که تمام می کند محبتِ بودنت را
در شب هایِ رؤیایی
زندگیِ من را
می توان گفت:
تپشِ اشتیاقِ با "تو" بودن
همه عمر
در مرزِ بی پایانِ دلبری هایِ آغوشت
در بَر می کِشد
لحظه هایِ عاشقی را
#
عزیز مهربانم......
زندگی من خلاصه می شود
در قدرتِ واژه هایِ چشم هایت
که پشتِ نگاه هایت زیر و رو می شود
باورت عمیق شده
دستانت گرم تر از هر شب
در حصارِ نوازش طرحی می کشد از عشق
به عشق ...
از عشق تا عشق
لب هایت حرفی دارد
از بلندی گردنِ ماه
تا نرمیِ اندامِ گُل
تا شبِ روشنایی چشمانت
تا یک بوسه
که تمام می کند محبتِ بودنت را
در شب هایِ رؤیایی
زندگیِ من را
می توان گفت:
تپشِ اشتیاقِ با "تو" بودن
همه عمر
در مرزِ بی پایانِ دلبری هایِ آغوشت
در بَر می کِشد
لحظه هایِ عاشقی را
#
۴۷۷
۲۸ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.