عادت کرده ام به تو
عادت کرده ام به تو
به کم بودنت
به دوست داشتنی که برای من نیست!
عادت کرده ام بروی ...
برگردی...
ببخشم و تکرار کنم
این حماقت بی پایان را!
عادت کرده ام به چشم هایت...
به سردیِ مطلقی که دلم را می لرزاند.
نامهربانم!
روزی خواهی رفت...
و برایت خواهم نوشت :
"گاهی هم، ترک عادت موجب مرض نمیشود"
به کم بودنت
به دوست داشتنی که برای من نیست!
عادت کرده ام بروی ...
برگردی...
ببخشم و تکرار کنم
این حماقت بی پایان را!
عادت کرده ام به چشم هایت...
به سردیِ مطلقی که دلم را می لرزاند.
نامهربانم!
روزی خواهی رفت...
و برایت خواهم نوشت :
"گاهی هم، ترک عادت موجب مرض نمیشود"
۱.۵k
۱۶ مرداد ۱۴۰۰