عادت کرده ام به تو

عادت کرده ام به تو
به کم بودنت
به دوست داشتنی که برای من نیست!
عادت کرده ام بروی ...
برگردی...
ببخشم و تکرار کنم
این حماقت بی پایان را!
عادت کرده ام به چشم هایت...
به سردیِ مطلقی که دلم را می لرزاند.
نامهربانم!
روزی خواهی رفت...

و برایت خواهم نوشت :

"گاهی هم، ترک عادت موجب مرض نمیشود"
دیدگاه ها (۴)

شبتون بخیر

باز شب شدهمه مثل هم شدیمهمه به یاد دوست داشتن‌هایی که هیچوقت...

گاهی یک شعرتسکین دردهاستوگاهی نمکی بر زخم ها...!مقصرکلمات نی...

چشمم رابہ بند كفش هايت گره می زنم ،بغضم رابہ دنبال رد پايت ....

حالا باز دوباره وقتش شده که برای تو بنویسم . باید جز به جز ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط