°•°•○°•°•وقتی برادر ناتنیت بود°•°•○°•°•
°•°•○°•°•وقتی برادر ناتنیت بود°•°•○°•°•
Part:8
{سنا بود تو اتاقش}
جین:یونگی سلدا هم میاد؟!
یونگی:من نمیدونم
نامجون:یونگی فقط یه چیزی بگیم!؟
یونگی:بگین
ته:ام خب میدونی رفیق جین هم میخواد بیان
یونگی:خب بیان به من چه
جیمین:گفتیم شاید اذیت بشی
یونگی:ن..
سنا:یونگییی سلدا هم بیادد؟؟؟؟
یونگی:خبب ببین خودش دوست داره
سنا:باشه{سریع رفت}
کوک:اون خیلی کیوته{خنده}
جیمین:خفه شو مثلا داداشش اینجا نشسته{آروم}
کوک:شت حواسم نبود{آروم}
سلدا:من اومدمممم
همه اعضا:سلامم سلداا
سنا:واو شماها همو میشناسین؟!
یونگی:ما از بچگی باهم دوستیم
سنا:پشمانم
سلدا:آره ولی خب تنها کسی که پیشمون زیاد نبود کوان بود
سنا و یونگی:{سرشون میندازن پایین}
سنا:بهتره بریم
یونگی:آره بریم
جین:چتونه؟
سنا:خودت چتونه؟
جیمین:{از خنده زیاد افتاد زمین}
سنا:وادافاک{خنده}
کوک:باید به این چیزا عادت کنی{خنده}
نامی:عهه بریم دیگه من باید کتاب بخونم
سنا:فاخ من سمت تو نیام بهتره
نامی:براچی؟
سنا:از کتاب و ...... متنفرم
هوپی:بیاین بریم شب شددد
یونگی:راست میگه بریم
Part:8
{سنا بود تو اتاقش}
جین:یونگی سلدا هم میاد؟!
یونگی:من نمیدونم
نامجون:یونگی فقط یه چیزی بگیم!؟
یونگی:بگین
ته:ام خب میدونی رفیق جین هم میخواد بیان
یونگی:خب بیان به من چه
جیمین:گفتیم شاید اذیت بشی
یونگی:ن..
سنا:یونگییی سلدا هم بیادد؟؟؟؟
یونگی:خبب ببین خودش دوست داره
سنا:باشه{سریع رفت}
کوک:اون خیلی کیوته{خنده}
جیمین:خفه شو مثلا داداشش اینجا نشسته{آروم}
کوک:شت حواسم نبود{آروم}
سلدا:من اومدمممم
همه اعضا:سلامم سلداا
سنا:واو شماها همو میشناسین؟!
یونگی:ما از بچگی باهم دوستیم
سنا:پشمانم
سلدا:آره ولی خب تنها کسی که پیشمون زیاد نبود کوان بود
سنا و یونگی:{سرشون میندازن پایین}
سنا:بهتره بریم
یونگی:آره بریم
جین:چتونه؟
سنا:خودت چتونه؟
جیمین:{از خنده زیاد افتاد زمین}
سنا:وادافاک{خنده}
کوک:باید به این چیزا عادت کنی{خنده}
نامی:عهه بریم دیگه من باید کتاب بخونم
سنا:فاخ من سمت تو نیام بهتره
نامی:براچی؟
سنا:از کتاب و ...... متنفرم
هوپی:بیاین بریم شب شددد
یونگی:راست میگه بریم
۶.۷k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.