Part25
Part25
دختر خونده مستر لی
.
.
+ فک کنم بهتره بمیرم(آه سرد)
اینو گفتم و به سمت آدرس ا.ت حرکت کردم
خب بسه بریم پیش ا.ت
ویو ا.ت
قبل رسیدن به عمارت رد یابو از ماشین با یه نامه که مطمئنم کوک میبینش گذاشتم پیش یه سنگ و رفتم به عمارت خب راستش وسطهای راه فهمیدم بهم ردیاب وصله و همون موقع هم این نامه رو نوشتم به عمارت که رسیدم لباسامو عوض کردم و چون میدونستم کوک میاد اینجا یه کراپ و شلوار گشاد پوشیدم(اسلاید 2) و منتظر شدم تا بیاد
_ جردن؟ (نگهبان مورد اعتمادش)
جردن: بله خانم؟
_ جلوی در نگهبان نذار در ورودی هم باز بزار
جردن: خانم مهمان دارید
_ آره از اون ناخواندههاش
جردن: دستور بدم وارد شدن بکشنش؟
_ نه خودم ترتیبش میدم شاید احتیاج نباشه بکشمش
جردن: بله خانم
جردن رفت منم رو تختم دراز کشیدم
ویو کوک
سیگنال ا.ت یه جا بیحرکت بود به نقطه که رسیدم فقط بیابون بود زیر یه سنگ اون ردیابو با یه کاغذ دیدم
" کوک میدونم تو اینو میخونی و متاسفم که اینطور رفتار میکنم و بهتره بگم باید منو فراموش کنی چون من زندگی سختی روبهروم خواهم داشت و نمیخوام تو بخاطر من آسیب ببینی و اینکه عمارت من آخر جادهایه که توش وایسادی چون میدونم دنبالش خواهی گشت پس کارت رو آسون تر میکنم
(چوی ا.ت)" منظورش چیه؟ نمیدونم ولی فقط به سمت عمارت حرکت کردم... وات؟ نگهبان نداره! در چرا بازه؟ مهم نیست برم تو حواسمو جمع کردمو رفتم تو
.
.
.
خب حیح بازم میگم الان بعدیو میزارم
دختر خونده مستر لی
.
.
+ فک کنم بهتره بمیرم(آه سرد)
اینو گفتم و به سمت آدرس ا.ت حرکت کردم
خب بسه بریم پیش ا.ت
ویو ا.ت
قبل رسیدن به عمارت رد یابو از ماشین با یه نامه که مطمئنم کوک میبینش گذاشتم پیش یه سنگ و رفتم به عمارت خب راستش وسطهای راه فهمیدم بهم ردیاب وصله و همون موقع هم این نامه رو نوشتم به عمارت که رسیدم لباسامو عوض کردم و چون میدونستم کوک میاد اینجا یه کراپ و شلوار گشاد پوشیدم(اسلاید 2) و منتظر شدم تا بیاد
_ جردن؟ (نگهبان مورد اعتمادش)
جردن: بله خانم؟
_ جلوی در نگهبان نذار در ورودی هم باز بزار
جردن: خانم مهمان دارید
_ آره از اون ناخواندههاش
جردن: دستور بدم وارد شدن بکشنش؟
_ نه خودم ترتیبش میدم شاید احتیاج نباشه بکشمش
جردن: بله خانم
جردن رفت منم رو تختم دراز کشیدم
ویو کوک
سیگنال ا.ت یه جا بیحرکت بود به نقطه که رسیدم فقط بیابون بود زیر یه سنگ اون ردیابو با یه کاغذ دیدم
" کوک میدونم تو اینو میخونی و متاسفم که اینطور رفتار میکنم و بهتره بگم باید منو فراموش کنی چون من زندگی سختی روبهروم خواهم داشت و نمیخوام تو بخاطر من آسیب ببینی و اینکه عمارت من آخر جادهایه که توش وایسادی چون میدونم دنبالش خواهی گشت پس کارت رو آسون تر میکنم
(چوی ا.ت)" منظورش چیه؟ نمیدونم ولی فقط به سمت عمارت حرکت کردم... وات؟ نگهبان نداره! در چرا بازه؟ مهم نیست برم تو حواسمو جمع کردمو رفتم تو
.
.
.
خب حیح بازم میگم الان بعدیو میزارم
۳.۴k
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.