Part

Part²³
دختر خونده مستر لی
.
.
+ اون عوضیا بهت دست زدن؟!
_ اوم آره به هر نقطه‌ای که فکر کنی روزی چندین بار... این کارش(مایکل که همینطوری بوسیدش) طبیعیه
+ تو چی گفتی(رو به جیهوپ) هیونگ آدرس
_ نزدیک اون امارت بشی با همین تفنگ مختو سوراخ می‌کنم
+ ا.ت؟!
_ مرض... درضمن من دیگه با تو ارتباطی ندارم پس میرم
+ تو نمی‌تونی بری یادت رفته؟
_ نه دیگه نشد... موقعی مایکل منو دزدید من برده اون شدم پس نتیجه می‌گیریم الان کاملا آزادم
+ یعنی می‌ری پیش پدرخوندت؟
_ نه می‌رم به عمارت خودم و پیش محافظ‌ها و خدمتکار‌های خودم
+ چی؟؟؟ عمارت... خدمتکار.. محافظ؟؟
_ آره دیگه من تو این مدت یه چیزایی هم دست و پا کردم مستر
ویو ا.ت
درسته خیلی زیاده روی بود اما من دیگه اونقدر زودرنج و نازک نارنجی نیستم... هرزه هم نیستم که هر وقت آقا خواستن منو داشته باشن بدون توجه به اینکه داشت اسممو داد می‌زد اومدم بیرون و به رانندم زنگ زدم که بیاد دنبالم راننده طی 2 دقیقه رسید وقتی داشتم سوار می‌شدم کوک در حالی که با بغض صدام می‌زد دوید بیرون اما من توجه نکردم و به سمت عمارت راه افتادم
ویو کوک
قلب ا.ت شبیه سنگ شده بود حتی به بغضم نگاه نکرد وقتی ماشینش رفت بغضم ترکید و شروع کردم به گریه کردن... وسط‌هاش داد میزدم چرا انقدر احمقم؟ چرا؟؟؟؟ من باید ازش محافظت می‌کردم اما نتوستم که یهو لونا(همون دختره که شوکا خوابوند تو گوشش) اومد
لونا: هه گفتم اون دیگه تو رو نمی‌خواد(نیشخند)
+ خفه شو همش تقصیر توعه عوضی(با داد)
اسلحمو در آوردمو مخشو سوراخ کردم
تهیونگ: چیکارش کردی؟!
+ توانایی بینش نداری؟
.
.
خب چون دیر به دیر می‌زارم الان بعدی هم می‌زارم خوشحال شین
دیدگاه ها (۰)

Part²⁴دختر خونده مستر لی..تهیونگ:اما...جیهوپ حرفشو قطع کردجی...

Part25دختر خونده مستر لی..+ فک کنم بهتره بمیرم(آه سرد)اینو گ...

Part²²دختر خونده مستر لی..+ ب...ب...ب..باشه می‌گم فقط اسلحه ...

Part²¹دختر خونده مستر لی..توی بار با کوک و بقیه مواجه شدم حت...

پارت ۲ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط