پارت
پارت 50
(رادوین)
جلو در رستوران بودم که دیدم متین تازه داره کتش رو در
میاره . خب پس به موقع رسیدم . رفتم داخل و صندلی رو
کشیدم عقب و نشستم روش
من : سلام بر برادران گرام
متین و آرشام : سلام
من : چتونه شما ها جرا امروز این جوری هستین؟
متین: من قیافه ام به دلیل شدت فضولی این طوریه و آرشام
هم به یه دلیلی که الان میخواد بگه قیافه اش این ریخته
من : مگه چی میخوای بگی آرشام؟ ؟
آرشام : یه چیزی پیدا کردم .
متین : چی ،؟؟ کامل توضیح بده
آرشام : توی ماشینه . سعی کردم بهش دست نزنم اول که
دیدمش نفهمیدم . ولی بعدش یکم که دقت کردم فهمیدم که
آشناست .
من : حالا چی بود ؟؟
آرشام : یه خنجر چوبی که البته خونی ام بود
من : چه جوری پیداش کردی ؟
آرشام : توی ماشین گرمم شده بود رفتم کتم رو بزارم صندلی
عقب که پیداش کردم الان هم لای یه دستمال همون جاست
متین : خب بریم نشونمون بده
من : عه بذار یه چیزی بخوریم .
آرشام : راست میگه . آدم گشنه هیچی حالیش نیست .
(رادوین)
جلو در رستوران بودم که دیدم متین تازه داره کتش رو در
میاره . خب پس به موقع رسیدم . رفتم داخل و صندلی رو
کشیدم عقب و نشستم روش
من : سلام بر برادران گرام
متین و آرشام : سلام
من : چتونه شما ها جرا امروز این جوری هستین؟
متین: من قیافه ام به دلیل شدت فضولی این طوریه و آرشام
هم به یه دلیلی که الان میخواد بگه قیافه اش این ریخته
من : مگه چی میخوای بگی آرشام؟ ؟
آرشام : یه چیزی پیدا کردم .
متین : چی ،؟؟ کامل توضیح بده
آرشام : توی ماشینه . سعی کردم بهش دست نزنم اول که
دیدمش نفهمیدم . ولی بعدش یکم که دقت کردم فهمیدم که
آشناست .
من : حالا چی بود ؟؟
آرشام : یه خنجر چوبی که البته خونی ام بود
من : چه جوری پیداش کردی ؟
آرشام : توی ماشین گرمم شده بود رفتم کتم رو بزارم صندلی
عقب که پیداش کردم الان هم لای یه دستمال همون جاست
متین : خب بریم نشونمون بده
من : عه بذار یه چیزی بخوریم .
آرشام : راست میگه . آدم گشنه هیچی حالیش نیست .
- ۱.۸k
- ۰۲ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط