پارت۳۷
#پارت۳۷
مامان جون:جیدا تو گفتی باهاش حرف زدی پس چی شد؟
خاله جیدا:نمیدونم،خودمم گیجم،فکرشو نمیکردم اینطوری کنه
جاسم:مامان جان یعنی شما واقعا فکر کردین کیانا به همین راحتی قبول میکنه؟؟ن عزیزم اون کار الکی انجام نمیده مگر این که به نفعش باشه
کیان:چی داری میگی واسه خودت،داری راه کار نشون میدی
عمو کامران:بس کنین با هردوتونم
+ببخشیدخاله جیدا،شاید این حرفم واسه الان یه کم بی ربط باشه ولی من الان کاری به این بحثا ندارم فقط ازتون یه خواهش دارم که به دخترتون بگین اینقده به من بدو بیرا نگه مگه من چیکارش کردم،تاحالا بهش بدی کردم،چیزی از من دیده،اون فقط شنیده یه چیزایی و فک میکنه من یه لاشیم،من کاری به کار کسی ندارم با هر کی هم بمرم خودش خواسته،فقط ازتون میخام بهش بگین اینقده جلو بقیه بهم تیکه نپرونه چون از این به بعد ساکت نمیشینم
یشیم:واااای بس کنیدمیشه ازاون بحث بیرون بیایین ببینین اینجا چخبره؟اصلابه این فکر کردین که چقدر با این حرفا غرور جولیا روخورد کردین؟؟بیخیال بشین دیگه...
با این حرف تازه یاد اون بیچاره افتادن ولی خب کیه که توجه کنه اینجا حرفی که زمرد خانم بزنه باید اجرا بشه،برگشتمو بهش نگاه کردم مشخص بودخیلی ناراحته ولی بروز نمیده...
خاله جیدا:وای خداا،جولیاببین منو،الان بریم خونه بهت میگم چی شده همش یهویی شده میبینی که هیچ کسی نمیدونه فقط تو نیستی باشه عزیزم
جولیا:بیخیال مامان مهم نیست،فقط درکتون نمیکنم،واقعا چی داخل مغزتون میگذره؟مگه ما مسخره شماییم که هر کاری میخاین میکنین وتازه بعدش یادتون میاد باید توضیح هم بدین،بیخیال همون بهتر طرف همتون کیانا باشه چون تنها کسی که به راحتی میتونه مثل امشب جلوی جمع سکه یه پولتون کنه و ابرو براتون نزاره چون مثل من احمق و گوش به حرف نیست...
اینو گفت و حرکت کرد سمت درخروجی و رفت بیرون منم دیدم اینطوریه بلند شدم و بی حرف رفتم داخل اتاقم... #loveintime
لطفا به اشتراک بزارید🙏👆
@roman._.loveintime
مامان جون:جیدا تو گفتی باهاش حرف زدی پس چی شد؟
خاله جیدا:نمیدونم،خودمم گیجم،فکرشو نمیکردم اینطوری کنه
جاسم:مامان جان یعنی شما واقعا فکر کردین کیانا به همین راحتی قبول میکنه؟؟ن عزیزم اون کار الکی انجام نمیده مگر این که به نفعش باشه
کیان:چی داری میگی واسه خودت،داری راه کار نشون میدی
عمو کامران:بس کنین با هردوتونم
+ببخشیدخاله جیدا،شاید این حرفم واسه الان یه کم بی ربط باشه ولی من الان کاری به این بحثا ندارم فقط ازتون یه خواهش دارم که به دخترتون بگین اینقده به من بدو بیرا نگه مگه من چیکارش کردم،تاحالا بهش بدی کردم،چیزی از من دیده،اون فقط شنیده یه چیزایی و فک میکنه من یه لاشیم،من کاری به کار کسی ندارم با هر کی هم بمرم خودش خواسته،فقط ازتون میخام بهش بگین اینقده جلو بقیه بهم تیکه نپرونه چون از این به بعد ساکت نمیشینم
یشیم:واااای بس کنیدمیشه ازاون بحث بیرون بیایین ببینین اینجا چخبره؟اصلابه این فکر کردین که چقدر با این حرفا غرور جولیا روخورد کردین؟؟بیخیال بشین دیگه...
با این حرف تازه یاد اون بیچاره افتادن ولی خب کیه که توجه کنه اینجا حرفی که زمرد خانم بزنه باید اجرا بشه،برگشتمو بهش نگاه کردم مشخص بودخیلی ناراحته ولی بروز نمیده...
خاله جیدا:وای خداا،جولیاببین منو،الان بریم خونه بهت میگم چی شده همش یهویی شده میبینی که هیچ کسی نمیدونه فقط تو نیستی باشه عزیزم
جولیا:بیخیال مامان مهم نیست،فقط درکتون نمیکنم،واقعا چی داخل مغزتون میگذره؟مگه ما مسخره شماییم که هر کاری میخاین میکنین وتازه بعدش یادتون میاد باید توضیح هم بدین،بیخیال همون بهتر طرف همتون کیانا باشه چون تنها کسی که به راحتی میتونه مثل امشب جلوی جمع سکه یه پولتون کنه و ابرو براتون نزاره چون مثل من احمق و گوش به حرف نیست...
اینو گفت و حرکت کرد سمت درخروجی و رفت بیرون منم دیدم اینطوریه بلند شدم و بی حرف رفتم داخل اتاقم... #loveintime
لطفا به اشتراک بزارید🙏👆
@roman._.loveintime
۱۰.۶k
۰۱ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.