ات بود ات من ات ما

ا.ت بود ا.ت من ا.ت ما....
کسی که سال ها ازدستش دادیم ....
داشت کیفشو چک میکرد ....
زیبا تر شده بود
مو های که الان به زیر زانو هاش می‌رسید
که یهو
همون سه تا بچه داد زدن اوماااااا
چ...چی ؟ا.ت ازدواج کرده ام...امکان ندارد ...
ا.ت هم با شوق بغلشون کرد و با هم رفتن
جیهوپ افتاد رو زمین و شروع کرد به گریه کردن
جونگکوک و جیمین هم گریه میکردن با هق هق های فراوان
منم گریم گرفته بود همه مون با هم دوردونمونو از دست دادیم ‌......عادیع مگه نه؟
به دستیارم گفتم آدرس خونش رو پیدا کنه تا باهاش حرف بزنم .......
بقیه برا فردا🚶
دیدگاه ها (۶)

خوب بچه ها باید بگم مدرسه ها داره شروع میگه پس ممکنه منم کم ...

ویو پسرا پدر:ا.ت اون صاحب این شرکته پسرا:چ...چی؟ نامجون :اما...

ویو ا.تداشتم به پدر توضیح میدادم که در اتاقم خورد ا.ت: بفرما...

سه پارتی هیسونگ p۲

hyunjin

hyunjin

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط