ویو پسرا
ویو پسرا
پدر:ا.ت اون صاحب این شرکته
پسرا:چ...چی؟
نامجون :اما ا.ت که ...
پدر :میدونم مرده اما اون گفت به دکتره اصرار کردن تا دروغ بگن
ته :چی؟چ..چرا؟
جونگکوک :چند سال پیش قبل بیهوش شدنش اون فرما رو دیده بوده حتما بخاطر اونه(بغض)
جیهوپ :ام...اما ما این کارو برای این کردیم که بلایی سر اون نیاد (گریه)
ما باید بهش میگفتیم (گریه شدید)
شوگا:یااا جیهوپ گریه نکن ما الان پیداش کردیم تلاشمون رو برای برگردوندنش انجام میدیم (بغض اما سعی میکنه نشون نده
بعد این حرفم صدای پاشنه های کفش یه زن اومد
اون خودش بود.....
پدر:ا.ت اون صاحب این شرکته
پسرا:چ...چی؟
نامجون :اما ا.ت که ...
پدر :میدونم مرده اما اون گفت به دکتره اصرار کردن تا دروغ بگن
ته :چی؟چ..چرا؟
جونگکوک :چند سال پیش قبل بیهوش شدنش اون فرما رو دیده بوده حتما بخاطر اونه(بغض)
جیهوپ :ام...اما ما این کارو برای این کردیم که بلایی سر اون نیاد (گریه)
ما باید بهش میگفتیم (گریه شدید)
شوگا:یااا جیهوپ گریه نکن ما الان پیداش کردیم تلاشمون رو برای برگردوندنش انجام میدیم (بغض اما سعی میکنه نشون نده
بعد این حرفم صدای پاشنه های کفش یه زن اومد
اون خودش بود.....
- ۲.۶k
- ۱۵ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط