وقتی که ترکم می کنی یک عمر در جا می زنم

وقتی که ترکم می کنی ، یک عمر در جا می زنم
روی تمام شیشه ها ، شبها مقّوا می زنم
وقتی کنارم نیستی ، بیزارم از خورشید وُ ماه
ترکیبی از خاکستری ، بر بوم ِ فردا می زنم
چشمان ِ بی آرایشم ، بعد از تو صادق نیستند
جای خودم ، آیینه را ، وقت تماشا می زنم !
مایوس و ُ بی انگیزه در هر شعر دفنت می کنم
روبانِ مشکی گوشه ی سینی ِ خرما می زنم
گاهی تظاهر می کنم ، دارم خودم را می کُشم
قرص ِ مُسکِّن می خورم ... اصلا رگم را می زنم!
آنقدر شاعر می شوم تا مادرم عاصی شود
آتش به قلبِ خسته وُ حسّاسِ بابا می زنم
وقتی که ترکم می کنی، من ترکِ دنیا می کنم
یا در خودت غرقم بکن ، یا دل به دریا می زنم !
دیدگاه ها (۳)

نه فقط از تو بانو اگر دل بکنم می میرمسایه ات نیز بیفتد به تن...

خستـــه ام ازخـــــود گـــــریزانم، نمی دانم چرا؟غم زده بر ج...

با غمِ تنهایی ام دیگر مدارا کرده امبا خودم یک خلوتِ جانانه ب...

عاقبت از غم معشوق حکایت کردم،نزد قاضی شدم و طرح شکایت کردم،ق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط