نه فقط از تو بانو اگر دل بکنم می میرم

نه فقط از تو بانو اگر دل بکنم می میرم
سایه ات نیز بیفتد به تنم می میرم
بین روز و ماه و سال هیچ فرقی نیست
هر یکی را که برابم تو بگی می میرم
برق چشمان تو از دور مرا می گیرد
من اگر دست به زلفت بزنم می میرم
بازی ماهی و گربه است نظر بازی ما
مثل یک تنگ شبی می شکنم می میرم
نشکن قول تو از ماه به سال ای بانو
بیش از این دور شوی از بدنم می میرم...
دیدگاه ها (۲)

خستـــه ام ازخـــــود گـــــریزانم، نمی دانم چرا؟غم زده بر ج...

وقتی که ترکم می کنی ، یک عمر در جا می زنمروی تمام شیشه ها ، ...

با غمِ تنهایی ام دیگر مدارا کرده امبا خودم یک خلوتِ جانانه ب...

چپتر ۴ _ شعله ای در دلروزها برای لیندا مثل قفسی بسته بود.زند...

‏«آدمها به دلایل مختلف یا نمیتونن متوجه بشن چی میخوان، یا اگ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط