درد یعنی که نماندن به صلاحش باشد

درد یعنی که نماندن به صلاحش باشد
بگذاری برود! آه... به اصرار خودت!

بگذاری برود در پی خوشبختی خود
و تو لذت ببری از غم و آزار خودت

اینکه سهم تو نشد درد کمی نیست ولی
درد یعنی بزنی دست به انکار خودت...

علی صفری
دیدگاه ها (۱)

در ازدحام سؤظنت ...از ارتفاع ذهنت سقوط کردمانگار خیال مرگ تو...

هیاهوی غریب و مبهمی پیچیده در جانمپرم از حس دلگیری که نامش ر...

ورود به قلبــــــــــم ممنوع شد.....هَوَس یا عشق ؟ یا عادت ؟...

مثل گنجشک کوچکی هستم خسته از حوض‌های نقاشی، می‌شود آسمان من ...

پارت دو : نامزد اجباری

تکپارتی عاشقتم اِلف کوچولوی من ~ پسره ی احمق با اون خنده های...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط