𝑝𝑎𝑟𝑡⁵
𝑝𝑎𝑟𝑡⁵
رفتم داخل آشپزخونه که یه چی درست کنم
کوک:چی میخوای درست کنی؟
ا/ت:یچی از گوگل پیدا کردم میخوام اونو درست کنم
کوک:خدا به دادمون برسه
ا/ت:چی گفتی؟
کوک:هیچی هیچی
ا/ت:ولی یچی گفتیااا؟
کوک:نه با خودم بودم
ا/ت:اهاااا
کوک:اره
ا/ت:خب شروع میکنم
(یک ساعت بعد😐)
ا/ت:خب غذا حاضره بیا بخوریم
کوک یه قاشق گذاشت دهنش که بدو بدو رف دستشویی
خواستم یه قاشق بخورم که
کوک:نه نخورششش(با داد)
قاشق و آوردم پایین
کوک:آخه تو ایی که بلد نیستی غذا درست کنی چرا اینکارو میکنی هاااا؟
ا/ت:چی بخوریم الان ؟
کوک:خودم یچی درست میکنم
بشین نگاه کن ببین اشپزی واقعی یعنی چی
ا/ت:اوکی جناب سرآشپز
کوک:تو واقعا دیوونه ای (با خنده)
ا/ت:نظر لطفته
کوک:کم نمیاریااا
ا/ت:هرگززززز
منو کم آوردن
محاله
اصلا تو یه کلمه جا نمی شیم
کوک:اعتماد بنفس کاذب داری نه؟(درست نوشتم؟)
ا/ت:بلهههه
کوک:مشخصه
بعد نیم ساعت همون غذایی رو که درست کردم آورد گذاشت جلوم
کوک:بخور ببینم خوب شده یا نه؟
خواستم از غذاش بخورم که گفت
کوک:نه اول مال خودتو بخور بعد مال منو
ا/ت:باشه
او شتتتتت چه بده
بدو بدو رفتم دستشویی
کوک:میخواستی دستی دستی بکشیم
ا/ت:رفیق حلالم کن
کوک:اوکی حالا مال منو بخور
مال کوک رو خوردم
مزه بهشت میدادددد
کوک:چطوره؟
ا/ت:متاسفانه ..... عالیههههه
مزه بهشت میده
پدسگ چیکار کردی
چی ریختی توش
هه کوک ؟
کوکککک؟
کجایی؟
یچی خورد به میز
پایین و نگا کردم
ا/ت:کوک خفه شدی بیا بالا(با خنده)
از رو زمین بلند شد....
رفتم داخل آشپزخونه که یه چی درست کنم
کوک:چی میخوای درست کنی؟
ا/ت:یچی از گوگل پیدا کردم میخوام اونو درست کنم
کوک:خدا به دادمون برسه
ا/ت:چی گفتی؟
کوک:هیچی هیچی
ا/ت:ولی یچی گفتیااا؟
کوک:نه با خودم بودم
ا/ت:اهاااا
کوک:اره
ا/ت:خب شروع میکنم
(یک ساعت بعد😐)
ا/ت:خب غذا حاضره بیا بخوریم
کوک یه قاشق گذاشت دهنش که بدو بدو رف دستشویی
خواستم یه قاشق بخورم که
کوک:نه نخورششش(با داد)
قاشق و آوردم پایین
کوک:آخه تو ایی که بلد نیستی غذا درست کنی چرا اینکارو میکنی هاااا؟
ا/ت:چی بخوریم الان ؟
کوک:خودم یچی درست میکنم
بشین نگاه کن ببین اشپزی واقعی یعنی چی
ا/ت:اوکی جناب سرآشپز
کوک:تو واقعا دیوونه ای (با خنده)
ا/ت:نظر لطفته
کوک:کم نمیاریااا
ا/ت:هرگززززز
منو کم آوردن
محاله
اصلا تو یه کلمه جا نمی شیم
کوک:اعتماد بنفس کاذب داری نه؟(درست نوشتم؟)
ا/ت:بلهههه
کوک:مشخصه
بعد نیم ساعت همون غذایی رو که درست کردم آورد گذاشت جلوم
کوک:بخور ببینم خوب شده یا نه؟
خواستم از غذاش بخورم که گفت
کوک:نه اول مال خودتو بخور بعد مال منو
ا/ت:باشه
او شتتتتت چه بده
بدو بدو رفتم دستشویی
کوک:میخواستی دستی دستی بکشیم
ا/ت:رفیق حلالم کن
کوک:اوکی حالا مال منو بخور
مال کوک رو خوردم
مزه بهشت میدادددد
کوک:چطوره؟
ا/ت:متاسفانه ..... عالیههههه
مزه بهشت میده
پدسگ چیکار کردی
چی ریختی توش
هه کوک ؟
کوکککک؟
کجایی؟
یچی خورد به میز
پایین و نگا کردم
ا/ت:کوک خفه شدی بیا بالا(با خنده)
از رو زمین بلند شد....
۶.۶k
۲۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.