بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوابِهَا - کسانی که به دیدار ما امیدی ندارند، و به زندگی دنیوی راضی شدند و بدان اطمینان کردند!(سوره یونس بخشی از آیه 7)
دیدار خداوند، دریافت حقیقت هستی است. آن یک دیدار معمولی نیست. یک دریافت بزرگ است. تو حقیقت محض را ملاقات می کنی. و دیدار با حقیقت، یک استحاله تمام است. تو با این دیدار، بی سؤال می شوی. بی نیاز می شوی. ثبات می یابی. با چنین دیداری، حماقت و جهالت رخت بر می بندد و هستی بی حجاب خود را عیان می کند. دیدار با حق، دریافت اسرار است. حقیقت حکمت است. یک پیوند انرژیایی قوی است. تو با چنین دیداری زنده می شوی، بیدار می گردی و آرامشی ابدی می یابی. آنان که به چنین دیداری امید و باوری ندارند، نشانه شان اینست که به همین زندگی دنیوی دلخوش اند و به همین زندگی پر رنج و پر مصیبت اطمینان کرده اند. آن که دیدار با حق را طالب نیست، به ناچار باطل را گزیده و آتش فراغ را به جان خریده است. دیدار با حقیقت محض، غایت سلوک الی الله است. و پس از آن، آنچه هست سلوک فِی الله است.
همسو با ناشناختنی :
وقتی قوای مُدرِکه ات همسو با شناخته ها گردد، دنیایت همین می شود که می بینی. شناخته ها همان چیزهایی است که از کودکی به خورد ذهن ما داده اند. تلنباری از داده ها و تلقینات.
و وقتی همسو با ناشناختنی گردی، جهانت تغییر می کند. دیگر نه زمین همان است و نه آسمان همان. حیطه ناشناختنی غیر قابل قیاس با محدوده شناختنی است. و تنها در این کیفیت است که جهان اسرارش را هویدا می کند و تمامی پدیده ها و ارتباطات شان جور دیگری جلوه گر می گردند.
تو این آگاهی را، آن به آن دریافت می کنی اما باز از چند و چونش بی اطلاعی. آن را می بینی اما قادر به توضیحش نیستی. مسحور کننده و پویاست.
اگر نترسی و به عقب باز نگردی، جهان های بیشماری را خواهی دید که هر کدام بر اساس قوانین خاص خود اداره می شوند.
قوانینی که ذهنی نیست و قابل تدریس در مدارس دنیوی نمی باشد.
آن همچون یک دریافت انرژیایی است. همچون پریدن به ورطه ای ناشناخته است. همچون مرگ در یکجا و زنده شدن در جای دیگر است.
إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوابِهَا - کسانی که به دیدار ما امیدی ندارند، و به زندگی دنیوی راضی شدند و بدان اطمینان کردند!(سوره یونس بخشی از آیه 7)
دیدار خداوند، دریافت حقیقت هستی است. آن یک دیدار معمولی نیست. یک دریافت بزرگ است. تو حقیقت محض را ملاقات می کنی. و دیدار با حقیقت، یک استحاله تمام است. تو با این دیدار، بی سؤال می شوی. بی نیاز می شوی. ثبات می یابی. با چنین دیداری، حماقت و جهالت رخت بر می بندد و هستی بی حجاب خود را عیان می کند. دیدار با حق، دریافت اسرار است. حقیقت حکمت است. یک پیوند انرژیایی قوی است. تو با چنین دیداری زنده می شوی، بیدار می گردی و آرامشی ابدی می یابی. آنان که به چنین دیداری امید و باوری ندارند، نشانه شان اینست که به همین زندگی دنیوی دلخوش اند و به همین زندگی پر رنج و پر مصیبت اطمینان کرده اند. آن که دیدار با حق را طالب نیست، به ناچار باطل را گزیده و آتش فراغ را به جان خریده است. دیدار با حقیقت محض، غایت سلوک الی الله است. و پس از آن، آنچه هست سلوک فِی الله است.
همسو با ناشناختنی :
وقتی قوای مُدرِکه ات همسو با شناخته ها گردد، دنیایت همین می شود که می بینی. شناخته ها همان چیزهایی است که از کودکی به خورد ذهن ما داده اند. تلنباری از داده ها و تلقینات.
و وقتی همسو با ناشناختنی گردی، جهانت تغییر می کند. دیگر نه زمین همان است و نه آسمان همان. حیطه ناشناختنی غیر قابل قیاس با محدوده شناختنی است. و تنها در این کیفیت است که جهان اسرارش را هویدا می کند و تمامی پدیده ها و ارتباطات شان جور دیگری جلوه گر می گردند.
تو این آگاهی را، آن به آن دریافت می کنی اما باز از چند و چونش بی اطلاعی. آن را می بینی اما قادر به توضیحش نیستی. مسحور کننده و پویاست.
اگر نترسی و به عقب باز نگردی، جهان های بیشماری را خواهی دید که هر کدام بر اساس قوانین خاص خود اداره می شوند.
قوانینی که ذهنی نیست و قابل تدریس در مدارس دنیوی نمی باشد.
آن همچون یک دریافت انرژیایی است. همچون پریدن به ورطه ای ناشناخته است. همچون مرگ در یکجا و زنده شدن در جای دیگر است.
۵۱۶
۱۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.