بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
فَانْظُرْ مَاذَا تَرَىٰ - بنگر که چه می بینی!(سوره صافات بخشی از آیه 102)
کم اند کسانی که وقتی می نگرند، می بینند! بسیاری مدام نگاه می کنند، اما نمی بینند! زیرا آنها اسیر القاءات این و آن اند. ذهن شان در بند نظرات دیگران گرفتار است. اینان فقط چیزی را که به آنها گفته شده، می بینند. هیپنوتیزم شده اند و خود نمی دانند. ای دوست، قرآن تو را به دیدن دعوت کرده است. از تو میخواهد که تو چشمان مشاهده گرت را بگشایی. از - اُنظُر- ها و اُنظُرُوا- های قرآن عبرت بگیر! قرآن هرگز نفرموده که یکی ببیند و بعد بیاید و برای دیگران تعریف کند! خود تو را به دیدن دعوت کرده است. چه بسا تو چیزی ببینی که دیگران ندیده اند. نکته ای را دریابی که دیگران از آن غافل بوده اند. از کسانی که القا می کنند فقط دیده ی ما را قبول کن، حذر کن. آنها رشد تو را نمی خواهند. خواهان بردگی تو اَند. تو باید هستی را با چشمان خودت ببینی، نه چشم دیگران. آن که با چشم دیگری ببیند، بنده هموست. اسیر اوست. از بندگی دیگران بدر آی. القاءات دیگران را به دور بریز و خودت ببین.
بگذار چشمانت باز شوند. بیدار شوند. دیدن تقلیدی نیست. امری کاملاً فردی است.خاص خود توست. و دیدن آموزش می خواهد. باید از شرطی شدگی ها بدر آمد. باید از قضاوت ها و پیش ذهنی ها رها شد. پاک شد. چه این تنها چشمان پاک است که قادر به دیدن است. این رمز دیدن است! بسیاری می ترسند، ببیند. زیرا آنها را ترسانده اند. تا مبادا چیزی ببینند که اربابان خودخوانده از حَیّز انتفاع بیفتند. تا مبادا به آگاهی ای دست یابند که دیگر برده وار زندگی نکنند. ای دوست، دیدن امر مقدسی است. مایه نجات است. این دیدن که می گویم خود عین عمل است. تو با دیدن حتی می توانی بشنوی و ناگفته هایی را که هرگز گفته نشده اند، دریابی. دیدن، حضوری زنده داشتن است. شراکت آگاهانه در هستی است. یک فعل است. پس - فَانْظُرْ مَاذَا تَرَىٰ! بنگر که چه می بینی!
فَانْظُرْ مَاذَا تَرَىٰ - بنگر که چه می بینی!(سوره صافات بخشی از آیه 102)
کم اند کسانی که وقتی می نگرند، می بینند! بسیاری مدام نگاه می کنند، اما نمی بینند! زیرا آنها اسیر القاءات این و آن اند. ذهن شان در بند نظرات دیگران گرفتار است. اینان فقط چیزی را که به آنها گفته شده، می بینند. هیپنوتیزم شده اند و خود نمی دانند. ای دوست، قرآن تو را به دیدن دعوت کرده است. از تو میخواهد که تو چشمان مشاهده گرت را بگشایی. از - اُنظُر- ها و اُنظُرُوا- های قرآن عبرت بگیر! قرآن هرگز نفرموده که یکی ببیند و بعد بیاید و برای دیگران تعریف کند! خود تو را به دیدن دعوت کرده است. چه بسا تو چیزی ببینی که دیگران ندیده اند. نکته ای را دریابی که دیگران از آن غافل بوده اند. از کسانی که القا می کنند فقط دیده ی ما را قبول کن، حذر کن. آنها رشد تو را نمی خواهند. خواهان بردگی تو اَند. تو باید هستی را با چشمان خودت ببینی، نه چشم دیگران. آن که با چشم دیگری ببیند، بنده هموست. اسیر اوست. از بندگی دیگران بدر آی. القاءات دیگران را به دور بریز و خودت ببین.
بگذار چشمانت باز شوند. بیدار شوند. دیدن تقلیدی نیست. امری کاملاً فردی است.خاص خود توست. و دیدن آموزش می خواهد. باید از شرطی شدگی ها بدر آمد. باید از قضاوت ها و پیش ذهنی ها رها شد. پاک شد. چه این تنها چشمان پاک است که قادر به دیدن است. این رمز دیدن است! بسیاری می ترسند، ببیند. زیرا آنها را ترسانده اند. تا مبادا چیزی ببینند که اربابان خودخوانده از حَیّز انتفاع بیفتند. تا مبادا به آگاهی ای دست یابند که دیگر برده وار زندگی نکنند. ای دوست، دیدن امر مقدسی است. مایه نجات است. این دیدن که می گویم خود عین عمل است. تو با دیدن حتی می توانی بشنوی و ناگفته هایی را که هرگز گفته نشده اند، دریابی. دیدن، حضوری زنده داشتن است. شراکت آگاهانه در هستی است. یک فعل است. پس - فَانْظُرْ مَاذَا تَرَىٰ! بنگر که چه می بینی!
۱۷۳
۱۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.