season two part four

season two¦ part four

لوئی: اکیرا تو منطقه ی جنوبی رو بگرد... من باید برم پیش امیلی تا سم بسازه...

اکیرا: حس خوبی به این امیلی ندارم... عجیبه... تو خیلی به ادما اعتماد میکنی

لوئی: میدونم... ولی تنها راهمه...

لوئی قدرتش رو فعال میکنه و میره پیش امیلی ساختمونش خالی بود.. لوئیجی سریعا به مقر فرماندهی سپاه قدیمی میره که سوزونده بودش و اونجا ایساگی رو پیدا میکنه

لوئی: اوساگی!!!

سریعا میره و نبضش رو چک میکنه و بهش دارو میده

لوئی(در ذهن) "یعنی چی؟! فقط من اکیرا ایساگی و امیلی از اینجا با خبریم..."

لوئی عصبانی ایساگی رو در اغوش میگیره و به جای امن میبره و در اونجا رو میشکونه

لوئی: امیلی!!! سریعا توضیح بده-.... داوی... داوینا؟!..

امیلی سریعا برمیگرده و با چشمای گشاد شده به لوئی نگاه میکنه و از بدنش گاز اشک اور ترشح می کنه لوئی سم روی بدنش اثر نداشت و به امیلی حمله میکنه و درگیر میشن

امیلی: چجوری اومدی اینجا؟! میدونی که خطرناکه!!!

لوئی: من به تو اعتماد کردم.... توی عوضیه مادرجنده!!!

لوئی داشت امیلی رو خفه میکرد و ناخونش در گردنش فرو میکیرد، خون امیلی روی زمین ریخته شده بود از دهان و گردنش خونریزی میکرد و سرفه میکرد

داوینا: لوئی....

لوئیجی سریعا به سمت داوینا رفت و در اغوشش گرفت دقیقا بهترین موقعیت برای امیلی بود...

امیلی چاقوشو در اورد و به لوئی حمله کرد

داوینا: لوئیجی!!!!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حالا بقیش برا بعد🎀
دیدگاه ها (۱۵)

Season Two||Part Five داوینا: لوئیجی!!!!!! لوئی داوینا رو مح...

اگه فکر میکنید رو این کراش زدمدرست فکر میکنید🎀ولی حرف من این...

تفاوت لوئیجی در ۱۱۸ سالگی و در ۱۵٠ سالگیددی رو اصن(اولی کار ...

second season ¦ third part 'flashback'لوئیچی با تمام توانش ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط