در سکوت تن این خانه تو را می خواهم

در سکوت تن این خانه تو را می خواهم
روی آرامش یک شانه تو را می خواهم

شعرم از جنس غروب است و پر از تنهایی
کنج آن کلبه ی ویرانه تو را می خواهم

سوختم آب شدم ریختم از داغ خودم
مثل رقصیدن پروانه تو را میخواهم

توی این شهر اگر مست نباشم چه کنم
مثل هر عاشق دیوانه تو را میخواهم

غم به روی سر من سایه کشیده ست ولی
دام بردار که بی دانه تو را می خواهم

روز و شب در تن تنهایی خود می رقصم
توی این شهر غریبانه تو را می خواهم

از من خسته گریزان شده حتی دل من
با " پرستش " شده بیگانه تو را می خواهم
دیدگاه ها (۰)

خضریان نماینده تهران خطاب به دانشجویی که بدون حجاب پشت تریبو...

1_نماینده مجلس بدحجابها رو تهدید میکرد که حسابهای بانکیشون م...

🔵 آقای حسینی؛ اینکه عده‌ای از مردم، اسم رئیس‌جمهور را نمی‌دا...

✅۶ویژگی زوج های شاد۱.معتقدند همسرشان بهترین رفیقشان است۲.به ...

این داستان: کسشعر های من

دلم پیش تو باشد،جسمم اینجا خانه ای دیگرهوایت در سرم باشد ، س...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط