❣️(:زیبای خفته:)❣️
❣️(:زیبای خفته:)❣️
P7
در کشورو باز کردم ک
+اینا؟!!
_بهت گفتم دست نزن(یکم خشن بعدشم اتو هل داد اونور)
+اینا چین؟؟؟؟(کمی داد و عصبی)
_به تو ربطی ندارههههه(داد زدو...)
+یهو یه سوزشی رو صورتم احساس کردم
باورم نمیشه تهیونگ بهم سیلی زد
_وای دختره ی فضول برو صورتتو بشور(ژل رو پرت کرد سمت ا.ت)
_ا.ت رفت حموم تا صورتشو بشوره ولی صدای گریه هاش میومد
خدایا من چیکار کردم چرا زدمش اخه
رفتم در حموم
_ا.ت توروخدا گریه نکن ببخشید بیا بیرون بهت توضیح میدم
+توضیح نمیخوام خودم همرو فهمیدم(با هق هق)
_ا.ت توروخدا بیا بیرون بخدا کاریت ندارم میرم میخوابم اصلا فقط بیا بیرون بزار توضیح بدم
+گفتم خودم فهمیدم،فهمیدم ک بهم اعتماد نداشتی و چند تا عکس مسسخررو باور کردی(هنوزم با هق هق)
(بچه ها ا.ت ک در کشو رو باز کرد همون عکسای فوتوشاپ ثکثش با پسرای مختلف بود)
_متاسفم
بعدشم رفت رو تختش پتو رو کشید رو خودش(ولی نخوابید)
ا.ت هم صورتشو شست و اومد بیرون فک کرد تهیونگ خوابه رفت در کشورو باز کرد و عکسارو برداشت تهیونگ هم فهمید ولی هنوز داشت فیلم بازی میکرد
+عکسارو برداشتم و رفتم رو تختم داشتم همینجوری ورق میزدم بالای ۱۰ تا بودن
+چطور تونستی باور کنی اخه(گریه و هق هق ولی اروم)
واقعا بنظرت من اینقدر دختر بدی بودم(هنوزم هق هق)
بعدش دیگ عکسارو پاره پوره کرد و از پنجره پرت کرد بیرون
نشست رو تخت ک
_ا.تی
خماریییی
۵ لایک بی زحمت🥲
دوستون دارممم
P7
در کشورو باز کردم ک
+اینا؟!!
_بهت گفتم دست نزن(یکم خشن بعدشم اتو هل داد اونور)
+اینا چین؟؟؟؟(کمی داد و عصبی)
_به تو ربطی ندارههههه(داد زدو...)
+یهو یه سوزشی رو صورتم احساس کردم
باورم نمیشه تهیونگ بهم سیلی زد
_وای دختره ی فضول برو صورتتو بشور(ژل رو پرت کرد سمت ا.ت)
_ا.ت رفت حموم تا صورتشو بشوره ولی صدای گریه هاش میومد
خدایا من چیکار کردم چرا زدمش اخه
رفتم در حموم
_ا.ت توروخدا گریه نکن ببخشید بیا بیرون بهت توضیح میدم
+توضیح نمیخوام خودم همرو فهمیدم(با هق هق)
_ا.ت توروخدا بیا بیرون بخدا کاریت ندارم میرم میخوابم اصلا فقط بیا بیرون بزار توضیح بدم
+گفتم خودم فهمیدم،فهمیدم ک بهم اعتماد نداشتی و چند تا عکس مسسخررو باور کردی(هنوزم با هق هق)
(بچه ها ا.ت ک در کشو رو باز کرد همون عکسای فوتوشاپ ثکثش با پسرای مختلف بود)
_متاسفم
بعدشم رفت رو تختش پتو رو کشید رو خودش(ولی نخوابید)
ا.ت هم صورتشو شست و اومد بیرون فک کرد تهیونگ خوابه رفت در کشورو باز کرد و عکسارو برداشت تهیونگ هم فهمید ولی هنوز داشت فیلم بازی میکرد
+عکسارو برداشتم و رفتم رو تختم داشتم همینجوری ورق میزدم بالای ۱۰ تا بودن
+چطور تونستی باور کنی اخه(گریه و هق هق ولی اروم)
واقعا بنظرت من اینقدر دختر بدی بودم(هنوزم هق هق)
بعدش دیگ عکسارو پاره پوره کرد و از پنجره پرت کرد بیرون
نشست رو تخت ک
_ا.تی
خماریییی
۵ لایک بی زحمت🥲
دوستون دارممم
۴.۴k
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.