فردا صبح

(فردا صبح)
بیدار شدم رفتم سر میز صبحانه فقط کوک بود جیمین نبود
کوک:صبح بخیر
ا.ت:صبح بخیر😊
داشتم صبحانه می خوردم که جیمین با یه خانم‌میان سالی امد
جیمین:ا.ت بعد صبحانه بیا طبقه پایین خانم پارک یانگ بهت رقص یاد‌میده
ا‌.ت:باشه
(چند مین بعد)
صبحانه م رو خوردم رفتم طبقه پایین
ا.ت:سلام خانم یانگ من امد
یانگ: سلام ..خوب اول برو اون لباس رو بپوش بعد بیا تمرین کنیم
ا.ت:باشه
رفتم لباس رو دیدم یه نیم تنه و یه شلوارک تنگ مشکی بود ولی من خوشم امده بود خجالت نکشیدم چون فقط من و خانم یانگ بودیم
ا.ت:خوب من باید چیکار کنم
نزدیک خانم یانگ یه میله بلند بود تا سقف بود
یانگ:خوب باید این جوری دور این میله بچرخی
خانم یانگ خیلی خوب میچرخید
یانگ:بیا اینجا وایسا
رفتم پیش میله وایسادم
یانگ:پات رو کج کن اینجوری بزار روی میله و بچرخ
پامو همونطوری که گفت گذاشتم و چرخیدم (بچه ها اهنگ سولو لالیسا رو دیدین چطوری دوره میله مچرخید اونطوری مچرخه ا.ت)
یانگ:افرین خیلی خوبه سه بار پشت سر هم‌بچرخ
ا.ت:باشه
(ویو کوک)
ا.ت رفته بود پایین منم با جیمین حرف زدم و نقشه رو مشخص کردم رفتم پایین یه سری به ا.ت بزنم ولی وقتی دیدمش عقل از سرم پرید وقتی رون هاشو دیدم و بدنش رو خیلی تحریک شدم یه لحظه قلبم تند تند زد من چم شده
(چنددقیقه صبر کن پارت بعد رو میزارم)
دیدگاه ها (۰)

یهو قلبم تند تند زد من چم شده داشتم روی میله میچرخیدم دیدم ک...

این فالوشه پیچش عالیه @call_my_seti

پارت ۹کوک میخوا بره بیرون ولی میبنه در قفل شده ا.ت:چیشدهکوک:...

پارت ۸جیمین:واقعن.....ا.ت:اره واقعن جیمین :خوب پس باشه بریم ...

هرزه ی حکومتی پارت ۸ کوک : ...بلدی غذا درست کنی؟ ا/ت : آرههه...

پارت ۹۰ فیک ازدواج مافیایی

هرزه ی حکومتی پارت ۳ کوک :....قانون ۱ اصن توی اتاق کار من نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط