فیکشیطان

فیک『شیطان』
پارت ۷

اون اون همون عوضی بود که پدر و مادر منو کشت و به من صدمه زد

ویو کوک
دیدم خون جلو چشماش رو گرفته ترسیدم ولی گذاشتم کارشو بکنه
ویو ا.ت
همه بادیگارد هارو کشته بودن فقط فقط می خواستم اون عوضی رو بکشم
ا.ت + بالاخره انتقام می گیرم
ا.ت با پا زد تو شکمش بعد گرفتش و دستش رو پیچوند و انداختش زمین
+ حالا میمیری
چاقو رو در اورد و زد تو شکمش و بعد چند بار دیگه زد به بدنش تا عذاب بکشه بعد کلت در اورد و زد به سرش یکی زد به قبل اون و یکی هم زد به شکمش
از اونجایی که هنوز خون جلو چشماش رو گرفته بود اونجا رو با بمب ترکوند و اتیش زد
عمارت یون جانگ رو با خاکستر یکی کرد
ویو کوک
نه تنها یارو رو کشت بلکه به جنازش هم رحم نکرد( خدایی 🤣🤣🤣)
ا.ت + بریم
_ اوک



ببخشید این یکم کمه من می خوام بخوابم خیلی خسته ام
فعلا بای 🤣
دیدگاه ها (۲)

سیلام من اومدم اومدم پارت اپ کنم برم بنویسم و بیام 😏💗🙃

فیک『شیطان』پارت ۸راوی : رفتن سوار ون شدن ا.ت دوباره داشت اهنگ...

دیروز تو مدرسه زنگ ورزش اینو کشیدم 🤣🙃

فیک『شیطان』پارت ۶ویو ا.ت فقط نیم ساعت اهنگ گوش میدادم که برسی...

سوار ماشین شدیم رسیدیم که جونگکوک گفت جونگکوک: از کنارم جم ن...

هرزه ی حکومتی پارت ۷ بردمش تو اتاق خودم...دستش و محکم ول کرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط