اولین ملاقات p⁴

که یهو بادیدن صحنه ی جلو روش قلبش لرزید
ا/ت ویو: آخه چطور می تونن آنقدر کیوت باشن اخههه🥺❤️‍🩹
الانه که ضربان قلبم بره بالا هوففف😶
که ا/ت با صدای چان به خودش اومد چان: خب بابت اتفاقی که افتاد معذرت می خوایم و بزار خودمونو معرفی کنیم که ا/ت گفت
ا/ت: ببخشید یعنی شما واقعیید و تصور یا تخیل بنده نیستید (با لحن خجالتی)
چان :نمی دونم چرا فکر می کنی ما الکی هستیم ولی ما واقعییم.(😐پوکر)
ا/ت خب پس ام.... واقا نمی دونم چی در ای باره بگم پس یه موضوع دیگه رو باز می کنم و بابت معذرت خواهیتونم باید بگم که اتفاق خواصی نیوفتاده ول باز ممنونم .
لینو: خب حالا خودمونو معرفی کنیم؟!!😤
ا/ت: اممم نیاز به معرفی نیست .
(آروم تو گوش هیون): این الان یعنی چی؟ (آروم می گه ول ا/ت می شنوه)
ا/ت : آه واقا ببخشید منظورمو بد رسوندم منظور من اینه که من از قبل شماره می شناسم .
جونگین : خب دختره راس می گه ما معروفیم خیر سرمون !!😒
جونگین :بهش نگو دختره شاید خوشش نیاد😶
سونگمین: خب چی بگم اسمشو که نمی دونم‌.
جونگیم : راس می گی. (رو به ا/ت) خب نمی خوای خودتو به ما معرفی کنی؟! (با لحن نیمه کیوت 🥺)
ا/ت آه ببخشید خب از کجا شروع کنممم
آها خب اسمم ا/تست و بیست سالمه و تنها زندگی می کنم و والدینم فوت کردنو خب راستش استیم .و قبل از آشناییم با شما من سه سال افسردگی داشتم
(پشمای اعضا ریخت🫤)
و خبب اممم عادت خواصی ندارم و به آناناس حساسیت دارم .
😶
چان : خب مرسی حالا می شه بگی ما وسایلمون کجا بزاریم ؟😅
ا/ت آه واقا نمی دونم بهتره هم جا هم کار های خونه رو باهم تقسیم کنیم نه؟!!
چان:اممم آره فکر خوبیه🤗
به خواطر اینه امتحان دارم دیر به دیر می زارم ببخشید دیگه 😅
ولی همه تلاشمو می کنم که یکم زود تر بزارم😶🤍
تا پارت بعد منتظر باشید . بوس به لپتون💖😘
دیدگاه ها (۰)

دیگه نشنون من هشتا شوهر دارم💅

لطفا منتظرم بمون👤✨️

استایل ا/ت p³

P³ اولین ملاقات

شاگرد انتقالی پارت ۶۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط