گیسوانت زیر باران عطر گندمزار فکرش را بکن

گیسوانت زیر باران، عطــر گندم‌زار… فکــرش را بکن!
با تو آدم مست باشد، تا سحر بیدار… فکرش را بکن!
در تراس خانه رویارو شوی با عشق بعـد از سال‌ها
بوسه و گریه، شکوه لحظه‌ی دیدار… فکرش را بکن!

سایه‌ها در هم گــره، نور ملایـــم، استکان مشترک
خنده خنده پر شود خالی شود هربار… فکرش را بکن!

ابـــر باشم تا کـــه ماه نقـــره‌ای را در تنــم پنهــان کنم
دوست دارد دورِ هر گنجی بچرخد مار… فکرش را بکن!

خانه‌ی خشتی، قدیمی، قل قل قلیان، گرامافون، قمر
تکیـه بر پشتــی زده یار و صدای تار… فکرش را بکن!

از سمــاور دست‌هایت چای و از ایوان لبانت قند را…
بعد هم سیگار و هی سیگار و هی سیگار… فکرش را بکن!

اضطراب زنگ، رفتم وا کنم در را، کـــه پرتم می‌کنند
سایه‌ها در تونلی باریک و سرد و تار… فکرش را بکن!

ناگهان دیوانه‌خانه… ــ وَ پرستاری که شکل تو نبود
قرص‌ها گفتند: دست از خاطرش بردار! فکرش را نکن



#samira
دیدگاه ها (۳)

پادشاه به نجارش گفت : فردا اعدامت میکنم....

شش روز گذشت و قدرت ذات الهی جلوه‏ای کرد. خاک، آرام آرام قد ک...

حتما بخونید:پیرمردی که‌ شغلش ‌دامداری‌ بود‌، نقل‌ میکرد:‌‌‌‌...

پشت ویترین مغازه ها جنس هایی هست که خیلی گرونن …یه چیزایی هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط