میروم

میروم

گفته بودم بی تو روزی وقتِ رفتن میروم
پا به پایِ روزهایِ برنگشتن میروم

دیگر از چشمِ کس و ناکس مرا انداختی
خوب می خندند اما باز بر من، میروم

کوه بودم، گاه مثلِ برف-رویِ دوشِ تو!
حال، اما با دلی پُر مثلِ بهمن میروم

دست هایم عادتِ پرواز را هرگز نداشت
دست در دستِ خیالِ پَر کشیدن میروم

آن سکوتِ قبلِ فریاد‌ِ زمین خوردن منم
با همین فریاد، گاهی تا پریدن میروم

گاه دلداری برای عاشقی سهواً خطاست
با تبر-دل را از این دنیا بریدن میروم

من همان تبعیدیِ محکومِ چشمانِ توام
مستقیماً هم سراغِ مرگ-دیدن میروم

#حسین_حیدری"رهگذر"

از مجموعه هفتم
عفونت مزمن ریه
فصل دوم
دیدگاه ها (۱)

آدمیزادآدمیزاد است گاه از عشقِ خود دل می بُرَدجایِ شامَش غصه...

#در_به_درت_گشته_منمقادر و مقدور تویی،از دلِ من دور توییعاشق ...

ابراهیمروزگاری عاشقت بودم ولی دیوانه نه..مست بودم مست، اما م...

تظاهر می کنم خوبمکه امیدی به تو باشهباید قفلی که تو بستی با ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط