آن شب یک شب سرد و برفی بود زمانی که امیلیا تنها در خانه ...
آن شب یک شب سرد و برفی بود زمانی که امیلیا تنها در خانه بود متوجه شد که سگ ش رفتار های عجیبی میکند اول فکر کرد گرسنه است اما اینطور نبود . ساعت از نیمه شب گذشته بود که امیلیا از خواب میپرد از تخت خواب خارج میشود که آب بخورد به آشپزخونه میرود که متوجه میشود سرما ی عجیبی به داخل خانه می آید امیلیا به سمت در. خانه میرود و میبیند در خانه باز است از خانه بیرون میرود و دنبال سگ ش میگردد که قلاده ی سگ خود را روی برف ها میبیند امیلیا به سمت حیاط پشتی میشود و در سطل آشغال خود را باز میکند که با جسد خونی سگ خود مواجه میشود همان لحظه چیز سنگینی به سر امیلیا میخورد. امیلیا غرق در خون روی زمین میافتد قاتل جسد املیا را روی برف میکشد و امیلیا را پنهان میکند صبح روز بعد همسایه ی کناری امیلیا با دیدن رد خونه به سمت خونه ی امیلیا میرود وارد خانه میشود و میبیند امیلیا نیست به پلیس زنگ میزند پلیس همه جا را دنبال امیلیا میگردد و رد خون روی برف را دنبال میکند ولی رد خون روی برف تا یه جای مشخص تموم میشود .
پرونده ی مرگ امیلیا
قسمت ۱
پرونده ی مرگ امیلیا
قسمت ۱
- ۳.۹k
- ۰۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط