خودشناسی و خداشناسی بخش
خودشناسی و خداشناسی – بخش ۴
بهرام:
خدایا…
گاهی میترسم که تو از من دور شوی.
خدا:
من هرگز از تو دور نمیشوم، بهرام.
تو تنها وقتی از من دوری که خودت را از من دور کردهای.
بهرام:
پس چرا احساس فاصله میکنم؟
خدا:
چون گاهی دلت پر از صداهای دیگر میشود،
و فراموش میکنی که صدای من آرام است و ملایم.
بهرام:
چگونه میتوانم دوباره صدایت را بشنوم؟
خدا:
با سکوت و توجه،
با نگاه به درون خودت.
هر جا دل خالی شد، من آنجا هستم.
بهرام:
اما دل من پر از شک و ترس است…
خدا:
دلت هرچه شکستهتر، من نزدیکترم.
دل شکسته را بیشتر دوست دارم.
بهرام (با لبخند):
پس حالا میتوانم آرامتر نفس بکشم و عاشقت شوم؟
خدا:
عاشق شدن تو آغاز زندگی است، بهرام.
هر نفس نزدیک شدن تو به من است.
بهرام:
خدایا…
گاهی میترسم که تو از من دور شوی.
خدا:
من هرگز از تو دور نمیشوم، بهرام.
تو تنها وقتی از من دوری که خودت را از من دور کردهای.
بهرام:
پس چرا احساس فاصله میکنم؟
خدا:
چون گاهی دلت پر از صداهای دیگر میشود،
و فراموش میکنی که صدای من آرام است و ملایم.
بهرام:
چگونه میتوانم دوباره صدایت را بشنوم؟
خدا:
با سکوت و توجه،
با نگاه به درون خودت.
هر جا دل خالی شد، من آنجا هستم.
بهرام:
اما دل من پر از شک و ترس است…
خدا:
دلت هرچه شکستهتر، من نزدیکترم.
دل شکسته را بیشتر دوست دارم.
بهرام (با لبخند):
پس حالا میتوانم آرامتر نفس بکشم و عاشقت شوم؟
خدا:
عاشق شدن تو آغاز زندگی است، بهرام.
هر نفس نزدیک شدن تو به من است.
- ۳۷۴
- ۲۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط