پارت : 3
پارت : 3
جه هوآ ویو :
انگار که صدای اب بود
یعنی به رودخونه نزدیک شدم؟؟
خیلی سریع شروع به دویدن کردم
که نفس کم اوردم و وایسادم و دستامو روی زانو هام گذاشتم و شروع به تند تند نفس کشیدن کردم
که مقداری اب به بدنم برخورد کرد
سرمو بالا اوردم که با دیدنه اون رودخونه خوشکم زد
واقعا به رودخونه رسیدم؟؟
خب الان فقط باید رودخونه رو دنبال کنم
ولی خیلی تشنمه تازه ابمم تمام شده
رفتم کناره رودخونه و بتری ابمو از داخله کولم برداشتم و با ابه رود پرش کردم و ازش اب خوردم
گذاشتمش داخله کولم و به راهم ادامه دادم
#نه_شب_به_وقت_کره
داخله تاریکی درحاله گشتن دنباله اون قلعه بودم ولی پیداش نکردم
همینطور داشتم دنبالش میگشتم که یکی از پشت گرفتم
از ترس خوشکم زده بود و نمیتونستم کاری کنم...
جه هوآ ویو :
انگار که صدای اب بود
یعنی به رودخونه نزدیک شدم؟؟
خیلی سریع شروع به دویدن کردم
که نفس کم اوردم و وایسادم و دستامو روی زانو هام گذاشتم و شروع به تند تند نفس کشیدن کردم
که مقداری اب به بدنم برخورد کرد
سرمو بالا اوردم که با دیدنه اون رودخونه خوشکم زد
واقعا به رودخونه رسیدم؟؟
خب الان فقط باید رودخونه رو دنبال کنم
ولی خیلی تشنمه تازه ابمم تمام شده
رفتم کناره رودخونه و بتری ابمو از داخله کولم برداشتم و با ابه رود پرش کردم و ازش اب خوردم
گذاشتمش داخله کولم و به راهم ادامه دادم
#نه_شب_به_وقت_کره
داخله تاریکی درحاله گشتن دنباله اون قلعه بودم ولی پیداش نکردم
همینطور داشتم دنبالش میگشتم که یکی از پشت گرفتم
از ترس خوشکم زده بود و نمیتونستم کاری کنم...
۸.۵k
۰۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.