پارت : 9
پارت : 9
جیمین :
داشتم میرفتم سمته اتاقه سوران که فهمیدم این دختره داخله بغلمه
شتتتت اینو یادم رفت
داشتم فکر میکردم که اینو چیکار کنم که اجوشی رو دیدم
سریع رفتم سمش و گفتم
جیمین : اجوشی اجوشی
اجوشی : بله سرورم؟؟
جیمین : اهم اهم خب اتاقه اماده داریم؟؟
اجوشی : نـ نه سرورم نداریم
اوفففف الان اینو چیکار کنم؟؟
اگه مامانم بفهمه مطمئنن پار... نه یعنی چیز مجازاتم میکنه
میتونه داخله اتاقه خودم باشه؟؟
شاید بتونه به هر حال یه دختره کاری نمیتونه بکنه اون باید از من بترسه
جیمین : باشه اجوشی.... فقط یه چیزی
اجوشی : بفرمایید سرورم
جیمین : میشه در مورده این دختر به مادرم چیزی نگید؟؟
اجوشی : چـ چشم سرورم نمیگم
اوفففف اینجا ام خب با این همه تکنولوژی که داریم انگار که دورانه چوسانه
از قدرتم استفاده کردم و داخله یه چشم به هم زدن رفتم داخله اتاقم
و گذاشتمش روی تختم
اوممممم الان باید از بیهوشی درش بیارم؟؟
اره دیگه
جیمین :
داشتم میرفتم سمته اتاقه سوران که فهمیدم این دختره داخله بغلمه
شتتتت اینو یادم رفت
داشتم فکر میکردم که اینو چیکار کنم که اجوشی رو دیدم
سریع رفتم سمش و گفتم
جیمین : اجوشی اجوشی
اجوشی : بله سرورم؟؟
جیمین : اهم اهم خب اتاقه اماده داریم؟؟
اجوشی : نـ نه سرورم نداریم
اوفففف الان اینو چیکار کنم؟؟
اگه مامانم بفهمه مطمئنن پار... نه یعنی چیز مجازاتم میکنه
میتونه داخله اتاقه خودم باشه؟؟
شاید بتونه به هر حال یه دختره کاری نمیتونه بکنه اون باید از من بترسه
جیمین : باشه اجوشی.... فقط یه چیزی
اجوشی : بفرمایید سرورم
جیمین : میشه در مورده این دختر به مادرم چیزی نگید؟؟
اجوشی : چـ چشم سرورم نمیگم
اوفففف اینجا ام خب با این همه تکنولوژی که داریم انگار که دورانه چوسانه
از قدرتم استفاده کردم و داخله یه چشم به هم زدن رفتم داخله اتاقم
و گذاشتمش روی تختم
اوممممم الان باید از بیهوشی درش بیارم؟؟
اره دیگه
۲۳.۹k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.