پارت۶
پارت۶
بوسه ای از تو♥️🌹
امروز قرار شد برم خونه عموم که ۲ تا پسر داره من آماده میشم و صبحونه میخورم و از خونه میرم بیرون و بعد یه ربع میرسم خونه عموم .
لیا: سلام عمو.
عمو: سلام عزیزم.
میرم تو اتاق و بعد چند ساعت میام بیرون.
عموم: لیا داشتی چکار میکردی.؟
لیا: عمو داشتم با گیوجین (پسر عمو بزرگه) بازی میکردم ،بازی کامپیوتری.
عمو: باشه.
کیفمو بر میدارم و میخوام برم بیرون که ......
عمو: کجا میری لیا؟؟
لیا: داشتم میرفتم پیش دوستم کار مهمی دارم.
عمو: باشه ولی زود بیا.
لیا: چشم و خداحافظ.
(پرش زمانی)
[نیم ساعت بعد]
میرم خونه دوستم ناحی ، ناحی درو باز میکنه و میبینم گریه کرده. میرم داخل دست و صورتمو میشورم.
لیا: ناحی خوبی ؟, چرا گریه کردی.؟!
ناحی: با دوست پسرم کات کردم. دیدم داره دختره دیگه ای رو بغل میکنه(باگریه)
لیا: گور باباش تو منو داری مهم نیست.
ناحی اشک هاشو پاک میکنه و میگه:
ناحی: راست میگی.
لیا: دقیقا ،الان هم بیا یه فیلم ترسناک بذار ببینم.
(یک ساعت بعد)
همه ماجرا رو برا ناحی تعریف میکنم و میگم که شوگا حالش بد بود و جین منو بوسید.
ناحی: دختره خرشانس.(ادمین: راست میگه ببین اینم فهمید🥺😂)
لیا : چرا خرشانس؟
ناحی: اسکل هم جین هم شوگا عاشقتن.
لیا: جدی؟
ناحی:اره اسکل.
بعد چند ساعت حرف زدن و خندیدن خداحافظی میکنم و میرم خونه......... .
بوسه ای از تو♥️🌹
امروز قرار شد برم خونه عموم که ۲ تا پسر داره من آماده میشم و صبحونه میخورم و از خونه میرم بیرون و بعد یه ربع میرسم خونه عموم .
لیا: سلام عمو.
عمو: سلام عزیزم.
میرم تو اتاق و بعد چند ساعت میام بیرون.
عموم: لیا داشتی چکار میکردی.؟
لیا: عمو داشتم با گیوجین (پسر عمو بزرگه) بازی میکردم ،بازی کامپیوتری.
عمو: باشه.
کیفمو بر میدارم و میخوام برم بیرون که ......
عمو: کجا میری لیا؟؟
لیا: داشتم میرفتم پیش دوستم کار مهمی دارم.
عمو: باشه ولی زود بیا.
لیا: چشم و خداحافظ.
(پرش زمانی)
[نیم ساعت بعد]
میرم خونه دوستم ناحی ، ناحی درو باز میکنه و میبینم گریه کرده. میرم داخل دست و صورتمو میشورم.
لیا: ناحی خوبی ؟, چرا گریه کردی.؟!
ناحی: با دوست پسرم کات کردم. دیدم داره دختره دیگه ای رو بغل میکنه(باگریه)
لیا: گور باباش تو منو داری مهم نیست.
ناحی اشک هاشو پاک میکنه و میگه:
ناحی: راست میگی.
لیا: دقیقا ،الان هم بیا یه فیلم ترسناک بذار ببینم.
(یک ساعت بعد)
همه ماجرا رو برا ناحی تعریف میکنم و میگم که شوگا حالش بد بود و جین منو بوسید.
ناحی: دختره خرشانس.(ادمین: راست میگه ببین اینم فهمید🥺😂)
لیا : چرا خرشانس؟
ناحی: اسکل هم جین هم شوگا عاشقتن.
لیا: جدی؟
ناحی:اره اسکل.
بعد چند ساعت حرف زدن و خندیدن خداحافظی میکنم و میرم خونه......... .
۲.۱k
۲۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.