*همکلاسی غیرتی من *
*همکلاسی غیرتی من *
Chapter 2
Part 21
همین طور مسابقه ادامه داشت تا رسیدیم به مانع دوم
مانع دوم : یک سری راه های باریکی که مشخص شده بود روی آب که باید از توی اونا می رفتن و اگر که ذره ای حواسشون پرت بشه و از بیرون از روده ها برن باید با گلوله ها تیزی که پر از سوزن و چاقو ......... مواجه بشن و باید با به قایق سوراخ ادامه راه رو برن و منتظر بمونن که قایق های نجات بیاد کمکشون .........
.
.
وقتی سرم رو بر گردوندم فهمیدم خیلی از گروه ها باختن و فقط چند تا گروه موندن و کم کم نزدیک به مانع سوم شدیم که میشه آخرین مانع و چند متر بعد اون زنگوله در انتظار یکی از ما ها هست .......
.
.
مانع سوم :توی این نقطه از آب موج های آب خیلی زیاد میشن و همین طوری رد شدن ازشون به اندازه کافی کار سختی هست ولی چیز دیگه ای که اون رو سخت تر هم کرده سنگ های بزرگی هستن که روی سطح اون قرار دارن و با توجه به موج هایی که میاد قاشق سرعت می گیره و اگه با همون سرعت به سمت اون سنگ ها بره قاشق تقریبا نابود میشه ........
.
.
این سخت ترین مرحلش بود که باید انجام می دادیم و خب راستش وقتی که گفتن موج دریا اینجا بیشتره فکر نمی کردم منجورشون آنقدر بیشتر باشه .....
داشتیم با جونگ کوک پارو می زدیم و موج دریا یک وقت هایی نیومد توی قایق و این باعث می شد و هردومون خیس بشیم وقتی از اون مانع رد شدیم نفسی از آسودگی کشیدیم و دقیقا زمانی که فکر می کردیم دیگه کارمون راحت شد و الان حرکت می کنیم و زنگوله رو می زنیم صدای زنگی به گوش رسید و دیدیم دو تا موش چموش زود تر از ما به اونجا رسیدن .........
سورا : هورااااا ما بردیم *با خنده
.
.
چند لحظه بعد قایق های نجات آمدن و ما رو از اونجا بردن
ولی درست زمانی که ما رسیدیم دیدم همه اعضا نشستن دور آتیش و هممونم خیس هستیم برای همین ما هم پیششون نشستیم و خودمون رو گرم کردیم
نامجون : شما از کی توی رابطه هستین؟
ا/ت : کی ما ؟
نامجون : اره شما
جونگ کوک : از دوران از دوران آخر دبیرستان ......
جین : پس خیلی وقته هم رو میشناسین ........
ا/ت : اوهوم ......
.
.
.
حمایت ..........🖤🥺
میگم تو کمه تا اینجا خوندی میشه اون دستای قشنگت رو یک ثانیه روی دکمه دنبال کردن نگه داری و منو فالو کنی ؟
....... ممنونم عشقم که حمایتت می کنی 🖤
Chapter 2
Part 21
همین طور مسابقه ادامه داشت تا رسیدیم به مانع دوم
مانع دوم : یک سری راه های باریکی که مشخص شده بود روی آب که باید از توی اونا می رفتن و اگر که ذره ای حواسشون پرت بشه و از بیرون از روده ها برن باید با گلوله ها تیزی که پر از سوزن و چاقو ......... مواجه بشن و باید با به قایق سوراخ ادامه راه رو برن و منتظر بمونن که قایق های نجات بیاد کمکشون .........
.
.
وقتی سرم رو بر گردوندم فهمیدم خیلی از گروه ها باختن و فقط چند تا گروه موندن و کم کم نزدیک به مانع سوم شدیم که میشه آخرین مانع و چند متر بعد اون زنگوله در انتظار یکی از ما ها هست .......
.
.
مانع سوم :توی این نقطه از آب موج های آب خیلی زیاد میشن و همین طوری رد شدن ازشون به اندازه کافی کار سختی هست ولی چیز دیگه ای که اون رو سخت تر هم کرده سنگ های بزرگی هستن که روی سطح اون قرار دارن و با توجه به موج هایی که میاد قاشق سرعت می گیره و اگه با همون سرعت به سمت اون سنگ ها بره قاشق تقریبا نابود میشه ........
.
.
این سخت ترین مرحلش بود که باید انجام می دادیم و خب راستش وقتی که گفتن موج دریا اینجا بیشتره فکر نمی کردم منجورشون آنقدر بیشتر باشه .....
داشتیم با جونگ کوک پارو می زدیم و موج دریا یک وقت هایی نیومد توی قایق و این باعث می شد و هردومون خیس بشیم وقتی از اون مانع رد شدیم نفسی از آسودگی کشیدیم و دقیقا زمانی که فکر می کردیم دیگه کارمون راحت شد و الان حرکت می کنیم و زنگوله رو می زنیم صدای زنگی به گوش رسید و دیدیم دو تا موش چموش زود تر از ما به اونجا رسیدن .........
سورا : هورااااا ما بردیم *با خنده
.
.
چند لحظه بعد قایق های نجات آمدن و ما رو از اونجا بردن
ولی درست زمانی که ما رسیدیم دیدم همه اعضا نشستن دور آتیش و هممونم خیس هستیم برای همین ما هم پیششون نشستیم و خودمون رو گرم کردیم
نامجون : شما از کی توی رابطه هستین؟
ا/ت : کی ما ؟
نامجون : اره شما
جونگ کوک : از دوران از دوران آخر دبیرستان ......
جین : پس خیلی وقته هم رو میشناسین ........
ا/ت : اوهوم ......
.
.
.
حمایت ..........🖤🥺
میگم تو کمه تا اینجا خوندی میشه اون دستای قشنگت رو یک ثانیه روی دکمه دنبال کردن نگه داری و منو فالو کنی ؟
....... ممنونم عشقم که حمایتت می کنی 🖤
۹.۲k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.