*همکلاسی غیرتی من *
*همکلاسی غیرتی من *
Chapter 2
Part 20
( فردا )
با تکون ها شدیدی کمی از چشمامو باز کردم
سورا : اوممممم بیدار شد دیگههههه *خابالود
ا/ت : ولم کن اونییییی تو خودتم الان از خواب میمیری
سورا : یییااااا پاشو الان همه بدون ما میرنا
چی ؟ یک دفعه مثل برق گرفته ها بیدار شدم
ا/ت : کیا ؟ کجا ؟
سورا : بابا امروزم برنامه دارین دیگه
ا/ت : اوممم باشه الان می پوشم
سورا : سری بیا
ا/ت : باشه باشه .....
رفتم سمت حمام و داشتم بدنم رو میشیتم که دیدم آب قطع شد
ا/ت : یاااااا چی شد ؟ * با داد
یو هان : ببخشید ببخشید من بودم الان آب رو وصل می کنم
همون لحظه آب شروع به آمدن کرد
ا/ت : خدایا اینجا دیوانه خونس
آمدم بیرون یه لباس گشاد پوشیدم که تمومش سیاه بود و به شرتک سیاه بود
وقتی دیدم همه چیزم رو آوردم رفتم پایین
دیدم همه هستن غیر از شوگا و سورا که همون لحظه صداشون در آمد
سورا : ای نهههههه *داد
شوگا : ....*خنده
و از اتاق سورا سری دویدن پایین و وقتی از پله ها آمدن پایین و ما رو دیدن که داریم بهشون نگاه می کنیم سری از هم فاصله گرفتن
همون لحظه هیون از در آمد بیرون
هیون آه شما همتون اینجایین ..... بیاین وناتون آمدن ...
توی راه بودیم از یه جای جنگلی رد شدیم
ا/ت : چقدر این درختان قشنگن
سورا : اوهوم ..... خیلی قشنگن (:
اولش فکر کردم قراره بریم توی اون جنگله ولی چیزی نگذشت که از اونجا رد شدیم و وارد یه راه جاده ای شدیم که خیلی خلوت بود و از دور یه ساحل بزرگ دیده می شد .....
کم کم نزدیک اون ساحل شدیم وقتی رسیدیم ظبط برنامه رو شروع کردیم و شوگا شروع کرد به توضیح دادن
شوگا : همون طور که یادتونه ما آسم های همه رو توی کاغذ نوشتیم و دو تا دو تا دسته بندی اون کردیم الان قراره گروه های دو نفرتون سوار یه قایق بشم و خب البته قراره جیهوپ با داورمون بازی بکنه
حالا وقتی سوار قایقامون شدیم باید مستقیم حرکت می کنین چند متر اون ور به زنگوله هست که اونو باید تکون بدین ولی باید بدونید که یک سری مانع هوایی هم توی مسیرتون هست .......
.
.
مسابقه شروع شد و همه شروع کردیم به پارو زدن منو جون گکوک از همه جلو تر بودیم که تازه منجورشون از مانع رو فهمیدیم
اولین مانع : پیرانا .........
ماهی گوشت خواری که برای به دست آوردن طعمه هر کاری می کنه ..... و جزو یکی از وحشی ترین ماهی های گوشت خوار نام برده شده .......
.
.
وقتی قایق ها از اونجا رد می شدن قایق ها شروع به تکون خوردن کردن
جونگ کوک : راست میگفت واقعا برای به دست آوردن طعمه هر کاری می کنن ......
سرم رو خم کردم که نگاشون کنم ولی جونگ کوک سری کشیدم عقب که دیدم همون لحظه یه ماهی پیرانا از توی آب پرید بالا و دوباره رفت توی آب
جونگ کوک : بهت که گفتم هر کاری .......
.
.
.
حمایت ..........🖤🥺
میگم تو کمه تا اینجا خوندی میشه اون دستای قشنگت رو یک ثانیه روی دکمه دنبال کردن نگه داری و منو فالو کنی ؟
....... ممنونم عشقم که حمایتت می کنی 🖤
Chapter 2
Part 20
( فردا )
با تکون ها شدیدی کمی از چشمامو باز کردم
سورا : اوممممم بیدار شد دیگههههه *خابالود
ا/ت : ولم کن اونییییی تو خودتم الان از خواب میمیری
سورا : یییااااا پاشو الان همه بدون ما میرنا
چی ؟ یک دفعه مثل برق گرفته ها بیدار شدم
ا/ت : کیا ؟ کجا ؟
سورا : بابا امروزم برنامه دارین دیگه
ا/ت : اوممم باشه الان می پوشم
سورا : سری بیا
ا/ت : باشه باشه .....
رفتم سمت حمام و داشتم بدنم رو میشیتم که دیدم آب قطع شد
ا/ت : یاااااا چی شد ؟ * با داد
یو هان : ببخشید ببخشید من بودم الان آب رو وصل می کنم
همون لحظه آب شروع به آمدن کرد
ا/ت : خدایا اینجا دیوانه خونس
آمدم بیرون یه لباس گشاد پوشیدم که تمومش سیاه بود و به شرتک سیاه بود
وقتی دیدم همه چیزم رو آوردم رفتم پایین
دیدم همه هستن غیر از شوگا و سورا که همون لحظه صداشون در آمد
سورا : ای نهههههه *داد
شوگا : ....*خنده
و از اتاق سورا سری دویدن پایین و وقتی از پله ها آمدن پایین و ما رو دیدن که داریم بهشون نگاه می کنیم سری از هم فاصله گرفتن
همون لحظه هیون از در آمد بیرون
هیون آه شما همتون اینجایین ..... بیاین وناتون آمدن ...
توی راه بودیم از یه جای جنگلی رد شدیم
ا/ت : چقدر این درختان قشنگن
سورا : اوهوم ..... خیلی قشنگن (:
اولش فکر کردم قراره بریم توی اون جنگله ولی چیزی نگذشت که از اونجا رد شدیم و وارد یه راه جاده ای شدیم که خیلی خلوت بود و از دور یه ساحل بزرگ دیده می شد .....
کم کم نزدیک اون ساحل شدیم وقتی رسیدیم ظبط برنامه رو شروع کردیم و شوگا شروع کرد به توضیح دادن
شوگا : همون طور که یادتونه ما آسم های همه رو توی کاغذ نوشتیم و دو تا دو تا دسته بندی اون کردیم الان قراره گروه های دو نفرتون سوار یه قایق بشم و خب البته قراره جیهوپ با داورمون بازی بکنه
حالا وقتی سوار قایقامون شدیم باید مستقیم حرکت می کنین چند متر اون ور به زنگوله هست که اونو باید تکون بدین ولی باید بدونید که یک سری مانع هوایی هم توی مسیرتون هست .......
.
.
مسابقه شروع شد و همه شروع کردیم به پارو زدن منو جون گکوک از همه جلو تر بودیم که تازه منجورشون از مانع رو فهمیدیم
اولین مانع : پیرانا .........
ماهی گوشت خواری که برای به دست آوردن طعمه هر کاری می کنه ..... و جزو یکی از وحشی ترین ماهی های گوشت خوار نام برده شده .......
.
.
وقتی قایق ها از اونجا رد می شدن قایق ها شروع به تکون خوردن کردن
جونگ کوک : راست میگفت واقعا برای به دست آوردن طعمه هر کاری می کنن ......
سرم رو خم کردم که نگاشون کنم ولی جونگ کوک سری کشیدم عقب که دیدم همون لحظه یه ماهی پیرانا از توی آب پرید بالا و دوباره رفت توی آب
جونگ کوک : بهت که گفتم هر کاری .......
.
.
.
حمایت ..........🖤🥺
میگم تو کمه تا اینجا خوندی میشه اون دستای قشنگت رو یک ثانیه روی دکمه دنبال کردن نگه داری و منو فالو کنی ؟
....... ممنونم عشقم که حمایتت می کنی 🖤
۹.۳k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.