سه شنبه وسط هفته ایستاده است و

سه شنبه وسطِ هفته ایستاده است و
تنهایی ازش می بارد
نه پای رفتن دارد
نه دلِ ماندن...
سه شنبه ها می توانم بفهمم مادر چرا با فروغ اشک می ریزد
سه شنبه ها می توانم بفهمم وقتی پدر می گوید
از من گذشته است
شما فکری به حال باغچه کنید،

منظورش از باغچه
تنها همان رُزِ کنارِ حیاط است...
سه شنبه ها می توانم بفهمم کجا ایستاده ام و چقدر غمگینم...
و من فکر میکنم
فکر میکنم
تو را شبیه سه شنبه ها دوستت دارم
انبوهم از دوست داشتنت
اما
چه دلتنگ..،

سه شنبه ها وسطِ دوست داشتنت می ایستم
تنهایی ازم می بارد
نه پای رفتن دارم
نه دل ماندن...
.
...وسه شنبه
یعنی انبوه دلتنگی
به وقت تنهایی...

#امیرمحمد_مصطفی_زاده
دیدگاه ها (۱)

در پانزده سالگی آموختم که مادران از همه بهتر می دانند، و گاه...

بچـه که بودیم،وقتی چشم میذاشتیم،حتی اگه تا صد هم می شمردیم،د...

ً.ً‍‍‍‌‌‌‌‍ـ ...به آفتاب سلامی دوباره خواهم دادبه جویبار که ...

گمان می کنم هر آدمی باید پشت پنجره ی اتاقش، یک گلدان گل شمعد...

روزیمن چهل ساله میشومو موهایم جوگندمیحتمابازهم شبها تنهایی ق...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

تو... قشنگترين عامل تپش قلب منی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط