من و تو
Part7
ویو کوک
دیدم حالش خوب نیست و ترسید پس تصمیم گرفتم بزنم کنارو حالشو خوب کنم
ا. ت: چرا زدی کنار چیزی شده
کوک: ا. ت مطمئنی حالت خوبه 🥺
ا. ت : اره من خوبم فقط برو
داشت حالمو میپرسید که یهو اومدو منو بوسید جالب بود چون من هرکسی اینکارو میکرد خیلی میترسیدم ولی انگار این بهم ارامش خاصی داد
کوک ویو
داشت حرف میزد که بوسیدمش و خیلی جالب بود برام چون اولین تجربم و خودشم باهام همراهی میکرد ازش جدا جداشدمو گفتم
کوک: الان چی حالت بهتره عشقم
ا. ت : این چی بود دیگه
کوک : اولین بوسه منو تو
ا. ت: و.... ولی
کوک: ا. ت میخوام همه بدونن که منو تو باهمیم
ا. ت: ب.. باشه
ویو ا. ت
رسیدیم خونه کوک
ا. ت : چه خونه قشنگی داری
کوک: دوسش داری
ا. ت : هممم
کوک : منم تورو دوست دارم
بعد ی بوس کوچیک ازم گرفت
ا. ت : ......
کوک : بهش عادت کن روزی ۱۰ تا بوس میگیرم ازت
ا. ت : باشه بیا بریم بخوابیم
..........
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.