من و تو

من و تو
Part8

ویو ا. ت
وار خونه کوک شدیم واقا خونه زیبایی داشت تقریبا ساعت 10 شب شده بود واقا خسته بودم اما درمورد جای خاب وایییی

ا. ت : خوبروی درمورد جای خواب

کوک : مشکلی نداره تا هروقت راهت بودی توی اتاق جدا میخوابیم

ا. ت: باشه گوشیم خاموش شده بود برای  همین از کوک شارژر گر ف تمو روشنش کردم دیدم 100 بار خوانوادم بهم زنگ زدن وای حالا چی بگم بهشون

ا. ت: امم کوک خوانوادم بهم زنگ زدن چی باید بهشون بگم

کوک: فعلا بگو خونه دوستم میمونم و باهم میریم مدرسه

ا.ت:  اوک
به مامانم زنگ زدم و بعد چند بوق جواب داد

م: ا. ت تو کجایی حالت خوبه چرا گوشیتو جواب نمیدادی

این : مامان من شرمندم ببخشید یهویی شد ی چند روزی خونه دوستم میمونم باهم میریم مدرسه

م : دختر میکردی زود تر بگی از ترس سکته کردم باشه حواست به خودت باشه

ا. ت: باشه بای

م: بای

کوک : عشق مممم

ا. ت : بلهههه

کوک: بیا شام

ا. ت: اومدم

سر میز

کوک: به مامانت چی گفتی

ا. ت: گفتم خونه دوستمم

کوک : اها

ویو بعد شام کوک
دیدم ا. ت سرش تو گوشیش منم حوصلم سر رفته بود برای همین رفتم برایدی بغلش کردمو گفتم

کوک: بریم فیلم ببینیم عشقم

ا. ت : اره عشقم

کوک ویو
از گوشه لبش ی بوس کوچیک گرفت م که زنگ خونمون خور

ا. ت: کیه

کوک: نمیدونم درو باز کردمو دیدم.......
دیدگاه ها (۰)

من و تو Part9 ویو کوکدرو باز کردم دیدم تهیونگ وی: سلام داداش...

من و تو Part10 ا. ت: اممم خوب کوک چیزه کوک: چیشده عشقم خوابت...

من و تو Part7 ویو کوک دیدم حالش خوب نیست و ترسید پس تصمیم گر...

من و تو Part6 ویو کوکداشتیم میرفتیم که یکی اومدو ا. ت رو  به...

پارت ۷۷ فیک ازدواج مافیایی

love Between the Tides³⁴شب برگشتم خونه ا/ت: تهیونگ تهیونگ: ت...

پارت ۷۵ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط