(نتم اوکی شددد)
(نتم اوکی شددد)
که دیگه نتونستم خودم رو کنتر کنم از دهنم در رفت و ناله کردم
خواست بره پایین تر سمت سی*نم که نزاشتم و دستش رو گرفتم
ته:تروخدا فقط یکم🥺🤏
ا.ت:نمیشه تهیونگ پاشو از روم
ته:بیبی لطفا(مظلوم)
ا.ت:اه تهیونگ پاشو
(تهیونگ ویو)
خیلی تحر*یک شده بودم اما باید از خودش اجازه بگیرم بدون اجازه ی اون بهش دست نمیزنم اما اون هرکاری میکردم راضی نمیشد خیلی درد داشتم
ته:من برم دوش بگیرم(با اه و ناله)
(ا.ت ویو)
متوجه شدم بدجور حالش بده
ا.ت:می...گم حالت خوبه؟
ته:نه...یعنی...اره
ا.ت:ببخشید...
اروم لبم رو بو*سید
ته:اشکال نداره میرم حموم درست میشه(لبخند)
ا.ت:ب...باشه
تهیونگ رفت تو حموم حقیقتا دلم براش سوخت پاشدم و رفتم پایین تو اشپزخونه خیلی گشنم بود در یخچال رو باز کردم و...
حمایت=ذوق
که دیگه نتونستم خودم رو کنتر کنم از دهنم در رفت و ناله کردم
خواست بره پایین تر سمت سی*نم که نزاشتم و دستش رو گرفتم
ته:تروخدا فقط یکم🥺🤏
ا.ت:نمیشه تهیونگ پاشو از روم
ته:بیبی لطفا(مظلوم)
ا.ت:اه تهیونگ پاشو
(تهیونگ ویو)
خیلی تحر*یک شده بودم اما باید از خودش اجازه بگیرم بدون اجازه ی اون بهش دست نمیزنم اما اون هرکاری میکردم راضی نمیشد خیلی درد داشتم
ته:من برم دوش بگیرم(با اه و ناله)
(ا.ت ویو)
متوجه شدم بدجور حالش بده
ا.ت:می...گم حالت خوبه؟
ته:نه...یعنی...اره
ا.ت:ببخشید...
اروم لبم رو بو*سید
ته:اشکال نداره میرم حموم درست میشه(لبخند)
ا.ت:ب...باشه
تهیونگ رفت تو حموم حقیقتا دلم براش سوخت پاشدم و رفتم پایین تو اشپزخونه خیلی گشنم بود در یخچال رو باز کردم و...
حمایت=ذوق
۶.۸k
۳۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.