My mindyour reality

༶•┈┈⛧┈♛ My mind/your reality ♛┈⛧┈┈•༶

* ویو جونگکوک *
وارد عمارت قدیمی شدم که میشه گفت خیلی وقته نیومده بودم...توش خدمتکاری نزاشته بودم... چون هم مکان و هم شرایط نمیزاشت زیاد بیام و به این عمارت سر بزنم
به دیوار های کثیف عمارت نگاه کردم... تم سفید اینجا تبدیل به سیاه شده بود به سمت راه پله رفتم...*رسیدن به طبقه 3
دنبال یکسری مدارک قدیمی میگشتم... که پدرم اینجا گذاشته بود که ناگهان پوشه ای به رنگ البالویی که برعکس همه چیز عمارت برق میزد به چشمم خورد
برش داشتم...متن بزرگ بالاش
⚠️ دختر گم شده ⚠️
بیشتر دقت کردم... متن با فونت قدیمی و ریزی تایپ شده بود
شروع کردم به خوندن
یه دختر... 8 ساله... اسمی ازش برده نشده... این چه برگه ایه
همه چیز رو در مورد یه دختر 8 ساله نوشته ولی اسمی نیست
که به خودم اومدم. هدف من این پوشه نبود پس گذاشتم سر جاش و دنبال مدارک مورد نظرم گشتم.... 5 مین بعد * پیداش کردم!
به سمت راه پله رفتم تا مسیری که اومدم رو برگردم... که ناگهان گوشیم زنگ خورد
به صفحه نگاه کردم... { ناشناس } تا اومدم جواب تماس رو بدم گوشیم خاموش شد... و هر کاری کردم روشن نشد
دوباره زنگ خورد.....
دیدگاه ها (۲)

༶•┈┈⛧┈♛ My mind/your reality ♛┈⛧┈┈•༶p²جواب دادم... صدای اشنا...

༶•┈┈⛧┈♛ My mind/your reality ♛┈⛧┈┈•༶p³راست میگه پوشه نیست و...

༶•┈┈⛧┈♛ My mind/your reality ♛┈⛧┈┈•༶پارت ⁰شخصیت ها : جونگ کو...

سناریو * وقتی میخوان برن یه جای مهم و ماشین کثیفه *نامجون : ...

جیمین فیک زندگی پارت ۶۸#

بیب من برمیگردمپارت: 50( تهیونگ ) داخل گوشیم بودم و میخواستم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط