دوش سودایِ رُخش گفتم ز سر بیرون کنمگفت:کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم؟نکته نا سنجیده گفتم،دلبرا،معذور دارعشوه ای فرمای تا من طبع را موزون کنم...