فیک کور پارت۶۲(اخر)

شوگا:دیگه اونقدرهاهم بی معرفت نشدم.
جیمین:تو اصلا معرفت نداشتی که بخوای بی معرفت بشی.
شوگا یک لبخنده مسخره مانند میزنه و چشاشو ریز میکنه و بعد لبشو جمع میکنه.
شوگا:راست میگی ولی این دفع قول میدم،به روح جی هوپ که خیلی دوسش دارم قسم که ولش میکنم.
جیمین:اسم اونو به زبون کثیفت نیار!
شوگا:واقعا مرد خوبی بود حیف که دیگه پیشمون نیستی.
جیمین:خفه شو!خفه شو!(یقه ی شوگا رو میگیره.)
ا/ت:جیمین،اروم باش.
جیمین:فقط بخاطر وی.(یقه ی شوگا رو ول میکنه.)گمشو.
شوگا:پس با اجازه ی شما و البته شما خانم ا/ت.
ا/ت یه لبخند میزنه و سرشو تکون میده و شوگا سریع از اونجا دور میشه و میره پنگاه و پولارو برمیداره و با تمام سرعت ماشین از شهر خارج میشه و وقتی که از شهر دور میشه زنگ میزنه.
شوگا:ولش کن.
راننده:مطمعنید قربان؟
شوگا:اره ولش کن.
گوشی رو قطع میکنه.
شوگا به ا/ت پیام میده.
جیمین:برات پیام اومد!
ا/ت:وی رو ازاد کرد.
جیمین:اخ خدایا شکرت،خدایا شکرت.
ا/ت:ولی متاسفانه تو و وی و جینی که روی تخت بیمارستانه تا اخر عمرتون باید اب خنک بخوردید.
ا/ت بی سیم میکنه:وی رو دستگیر کنید.
ا/ت دست جیمینو میگیره و بهش دست بند میزنه و میبره تو ماشین.

بقیه داره😂فعلا لایک کن.

#فیک_بی_تی_اس#فیک

melina_rz7_2
دیدگاه ها (۰)

فیک کور پارت۶۲(اخر)

فردا پسرم میاد...

فیک کور پارت۶۲(اخر)

فیک کور پارت۶۲(اخر)

پارت ۴۵ فیک ازدواج مافیایی

شوهر دو روزه. پارت۷۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط