فیک کور پارت۶۲(اخر)
پ.م:متاسفانه دیر رسیدیم.
ا/ت توی دستی که بی سیم داشت را میچسبونه به پیشونیش و سه بار به سرش پیشونیش میکوبه و یه نفس عمیق میکشه و دوباره تفگو میزاره پشت سر شوگا البته این دفعه محکم تر.
جیمین:ا/ت چی شده؟
ا/ت:جی هوپ..
جیمین:جی هوپ چی!
ات:مرد.
جیمین:چی!مرد... .
ا/ت:متاسفم.
شوگا:البته اگر هم زود میرسیدید هم میمرد چون قرص خورده بود.
جیمین:خفه شو!خفه شو!
شوگا:اینطوری که بهتر شد.همرا با اب که مایع حیاط و پاکیه به بهشت میره.
ا/ت:ببند!
شوگا:حالا خود دانی،تایم داره میگذره تیک تاک،تیک تاک.
جیمین:من نمیخوام یکی دیگه هم از دست بدم.
ا/ت:اما!
جیمین:به ریئست بگو شوگا مرده!
شوگا:چیکار میکنید؟
ا/ت:اون وقت قعضیه ی جی هوپو از کجا میدونستم یکن فکر کن بعد حرف بزن!
جیمین:نمیدونم بگو،بگو بهم الحام شد!
ا/ت:یهویی؟
جیمین:نمیدونم.بگو که رانندت زنگ زد گفت بخاطر اینکه عذاب وجدان گرفته بود یا بریم اونو دستگیر کنیم بعد بگو که همه چی رو اعتراف کرده اینم گفته.
ا/ت:اما اون که مرده!
شوگا:نه نگرفتی دیگه. مگه نگفتم وی رو میخواد بکشه پس یعنی... .
ا/ت:اما خودم دیدم اومد پیشت بعد تو کشتیش.
شوگا:بهت نگفته بوده؟
ا/ت:چیو؟
شوگا:دوقولن.
ا/ت:پس یعنی اون.
شوگا:اره اون یکی قولش بود.
جیمین:پس حله دیگه؟
ا/ت:اونو از کجا گیر بیارم؟!
شوگا:من جاشو میگم.
جیمین:ا/ت... .
ا/ت:باشه.باشه اقا من تسلیم شدم.فقط همین الان بگو وی رو ول کنه.
شوگا:باشه ولی از کجا معلوم بعدش گذاشتید من برم؟
ا/ت اصلحشو از روی سر شوگا برمیداره.
ا/ت:خوب برو.
شوگا:حالا شد.وقتی که از شهر خارج شدم زنگ میزنم.
جیمین:از کجا معلوم تو زنگ میزنی.
بقیه اش پست بعد😉
لایک کن ای بشر!
#فیک_بی_تی_اس#فیک
melina_rz7_2
ا/ت توی دستی که بی سیم داشت را میچسبونه به پیشونیش و سه بار به سرش پیشونیش میکوبه و یه نفس عمیق میکشه و دوباره تفگو میزاره پشت سر شوگا البته این دفعه محکم تر.
جیمین:ا/ت چی شده؟
ا/ت:جی هوپ..
جیمین:جی هوپ چی!
ات:مرد.
جیمین:چی!مرد... .
ا/ت:متاسفم.
شوگا:البته اگر هم زود میرسیدید هم میمرد چون قرص خورده بود.
جیمین:خفه شو!خفه شو!
شوگا:اینطوری که بهتر شد.همرا با اب که مایع حیاط و پاکیه به بهشت میره.
ا/ت:ببند!
شوگا:حالا خود دانی،تایم داره میگذره تیک تاک،تیک تاک.
جیمین:من نمیخوام یکی دیگه هم از دست بدم.
ا/ت:اما!
جیمین:به ریئست بگو شوگا مرده!
شوگا:چیکار میکنید؟
ا/ت:اون وقت قعضیه ی جی هوپو از کجا میدونستم یکن فکر کن بعد حرف بزن!
جیمین:نمیدونم بگو،بگو بهم الحام شد!
ا/ت:یهویی؟
جیمین:نمیدونم.بگو که رانندت زنگ زد گفت بخاطر اینکه عذاب وجدان گرفته بود یا بریم اونو دستگیر کنیم بعد بگو که همه چی رو اعتراف کرده اینم گفته.
ا/ت:اما اون که مرده!
شوگا:نه نگرفتی دیگه. مگه نگفتم وی رو میخواد بکشه پس یعنی... .
ا/ت:اما خودم دیدم اومد پیشت بعد تو کشتیش.
شوگا:بهت نگفته بوده؟
ا/ت:چیو؟
شوگا:دوقولن.
ا/ت:پس یعنی اون.
شوگا:اره اون یکی قولش بود.
جیمین:پس حله دیگه؟
ا/ت:اونو از کجا گیر بیارم؟!
شوگا:من جاشو میگم.
جیمین:ا/ت... .
ا/ت:باشه.باشه اقا من تسلیم شدم.فقط همین الان بگو وی رو ول کنه.
شوگا:باشه ولی از کجا معلوم بعدش گذاشتید من برم؟
ا/ت اصلحشو از روی سر شوگا برمیداره.
ا/ت:خوب برو.
شوگا:حالا شد.وقتی که از شهر خارج شدم زنگ میزنم.
جیمین:از کجا معلوم تو زنگ میزنی.
بقیه اش پست بعد😉
لایک کن ای بشر!
#فیک_بی_تی_اس#فیک
melina_rz7_2
۲.۶k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.