عشق مدرسه ای

#عشق_مدرسه_ای
پارت 3

بطریو چرخوندیم افتاد به کوک و ا.ت
☆ویو کوک
ا.ت باید ازم سوال میپرسید و من جواب میدادم
☆ویو ا.ت
زد به سرم یه سوال مهمی بپرسم
ا.ت: کوک، توی دانشگاه از کدوم دختر خوشت میاد؟ یعنی کیو برای زندگی انتخاب میکنی؟
به قیافه ی دوستام نگاه کردم چشماشون برق میزد منتظر جواب بودن
☆ویو کوک
وقتی ا.ت این سوالو پرسید چشمام گرد شد(اوخیی پسرمو🥺🗿)
کوک: تهیونگا!
تهیونگ: چیه؟
کوک: راستشو بگم؟
تهیونگ: بگو
کوک: اوکی....ام... خ.. خب من..... من از..... خب میدونین... من از ا.... ا.ت خ.. خوشم میاد
ا. ت: واقعا؟!!!؟؟؟
کوک: اوهوم:)
ا.ت: ببخشید من باید برم سرویس(واو چقد باکلاس🗿😂)
ا.ت پاشد رفت
تهیونگ: کوک برو دنبالش
کوک: ها.... باشه
☆ویو ا.ت
وقتی کوک گفت از من خوشش میاد شوکه شدم قلبم تند میزد
رفتم سرویس نمیدونم چرا ولی انگار از کوک خوشم نمیومد و نمیخواستم قلبشو بشکنم
یهو صدای یه پسر شنیدم نگاش کردم دیدم شوگاعه
شوگا: چیشده بیبی گرل؟ چرا ناراحتی؟ دلت برام تنگ شده بود؟(با حالت مسخره)
شوگا یه پسر خیلی هیز بود و از وقتی اومدم فهمیدم دوستم داره و من ازش میترسیدم چون خیلی خشن بود
ا.ت: چ.. چی میخوای؟
شوگا: من...... میخوام

ادامه دارد...