پارت پانزدهم

(پارت پانزدهم)
شوگا: میدونستم داری ازم یع چیزی پهنون میکنی حالا بگو
کوک: بچه ها منو پکی داریم میریم خدافظ
شوگاو ات: بای
شوگا: خیلی خب اونا رفتن حالا راحت باش و مشکلتو بگو اکی
ات: باشع.... ببین چجوری بگم...
شوگا: راحت باشش...
ات: اکی ببین... اون.. تصادف..
شوگا: اون تصادف چی
ات: اون تصادف بهم یع سری قدرت ها داد
شوگا: یاا.. خداا.. چه قدرت هایی
ات: به من یه سری قدرت ها مثل پیش بینی اینده رو داد.. و خب من الان یه چیزایی تو دستاتون میبینم عین یع ساعت که هیچی بهش وصل نیست
شوگا: صب کننن شاید اونن زمان هاا طول عمرمونه من یع فیلم دربارش دیدم.. ات ببین مدت زمان من به سال چقدره
ات: ام بزار ذهنی حساب کنم.. حدود
59 سال
شوگا: خودت چی
ات: منم 59 سال
شوگا: پس یع جورایی با هم میمیریم
ات٠:چییی
شوگا: ببین ما الان16سالمونه 59 سال دیگه می شیم 7۵ساله یعنی ما...

حمایت یادتون نره🧸❤
نویسنده: تانی

🌹🌹🌹🌹
دیدگاه ها (۷)

( پارت شانزدهم)یعنی ما تو 77 سالگی میمیریم اگه فرضیه ام درست...

من دیشب اصن نخوابیدم رفتم مدرسه سر کلاس نیم ساعت خابیدم نگو ...

وقتی از حرف زدن با بهترین دوستت خسته نمیشی:) #مرسی_که_هستی

𝐀 𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫 𝐂𝐚𝐥𝐥𝐞𝐝 𝐚 𝐅𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝𝐏𝐚𝐫𝐭: 𝟔بعد از جواب کوک، گروه منفجر...

### فصل دوم | پارت هشتم نویسنده: Ghazal ات دیگه نمی‌فهمید ...

### فصل دوم | پارت ششم نویسنده: Ghazal ات هنوز تو بغل جونگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط