( پارت شانزدهم)
( پارت شانزدهم)
یعنی ما تو 77 سالگی میمیریم اگه فرضیه ام درست باشع
و فکر میکنم با هم میمیریم
ات: خدای من
شوگا: ات دیگه چه قدرت هایی داری
ات: فعلا همین ها اما هعی داره بهم اضافه میشه شوگا من خسته شدم دلم میخواد برگردم به زندگی عادیم اما نمی تونم شوگا من خستم کمکم کن
ویو راوی: شوگا با شنیدن حرف های ات اون رو بغل می کنه
شوگا: ات درست میشه بهت گول می دم
ات:(با گریع و زاری) اما اگه نشد چی
شوگا: میشه فقط تا اون موقع باید مهارش کنی باشه
ات•: باشه
شوگا: حالا اشکات رو پاک کن
(پرش زمانی، به زمان پکی و کوک)
پکی: اونا یکم عجیب نبودن
کوک: ام نه فکر نکنم
میگ می خوای پنجشنبه بریم سینما خودمون دووتایی
پکی: ام چه ساعتی و چه فیلمی
کوک: ساعت و فیلمش مهم نی می خوام بدونم میای یا ن
پکی: بعلهه
(ویو راوی)
بعد از گفتن بله بع کوک، کوک دستشو گرفت
نویسنده: تانی
حمایت یادتون نره ♥🫰🏿🌹
یعنی ما تو 77 سالگی میمیریم اگه فرضیه ام درست باشع
و فکر میکنم با هم میمیریم
ات: خدای من
شوگا: ات دیگه چه قدرت هایی داری
ات: فعلا همین ها اما هعی داره بهم اضافه میشه شوگا من خسته شدم دلم میخواد برگردم به زندگی عادیم اما نمی تونم شوگا من خستم کمکم کن
ویو راوی: شوگا با شنیدن حرف های ات اون رو بغل می کنه
شوگا: ات درست میشه بهت گول می دم
ات:(با گریع و زاری) اما اگه نشد چی
شوگا: میشه فقط تا اون موقع باید مهارش کنی باشه
ات•: باشه
شوگا: حالا اشکات رو پاک کن
(پرش زمانی، به زمان پکی و کوک)
پکی: اونا یکم عجیب نبودن
کوک: ام نه فکر نکنم
میگ می خوای پنجشنبه بریم سینما خودمون دووتایی
پکی: ام چه ساعتی و چه فیلمی
کوک: ساعت و فیلمش مهم نی می خوام بدونم میای یا ن
پکی: بعلهه
(ویو راوی)
بعد از گفتن بله بع کوک، کوک دستشو گرفت
نویسنده: تانی
حمایت یادتون نره ♥🫰🏿🌹
۲۴.۳k
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.