پارت سه🌼
پارت سه🌼
شوگا: عاااح این بوی عطر مال کیه خیلی خوش بو هست اما هیج کدوم از اعضا که همچین عطری ندارن
ایلین: اووف انگار عطرم بدجور شوگا رو تحت تاثیر قرار داده 😂
(فردا صبح)
جونگکوک: کییی شیر موز منو خردههههههه همین الان بگه
تهیونگ: چیشده حالا شاید یکی از اعضا دلش خواسته خورده
جونگکوک: نهه باید اول اجازه بگیرن کی خورده
شوگا: اووف اینقدر بچه نباش خودم برات میخرم
جونگکوک: اهمممم نمیخوام
ایلین: واای چه اشتباهی کردم اصلا حواصم نبود اگه شیرشو بخورم چه ناراحت میشه
تهیونگ: بیا بغلم کوکی خودم من برات 100تا میخرم غصه نخور
ایلین: اووو بالاخره از نزدیک عشق تهکوک رو دیدم
جیهوپ: خوب من و جین صبحانه رو امده میکنیم بخوریم بریم تمرین کنیم دیگه
جین: اوکی بیا بریم
(بعد از صبحونه)
ایلین: الان چیکار کنم هیچ لباسی مدارم لباسامم کثیف شدن اووف
جیمین: خوب اماده این بریم
نامجون: ارع بریم
ایلین : رفتم سوار ماشین شدم و رفتیم کمپانی اعضا داشتن تمرین میکردن منم نشسته بودم داشتم نگاشون میکردم جیهوپ رفت اب خورد و یخوردش ریخت رو زمین شوگا یهو پاش رفت داخل اب امد بیوفته زمین که من گرفتمش
نامجون: یا خدای جاذبه
جونگکوک: این امکان نداره چطور ممکنه
تهیونگ: هیونگ ایا یه نیروی جادویی داری
شوگا: پشمام چطور ممکنه حس کردم یکی منو گرفت
جیمین: احتمالا یه جنی کنار ماست ههه ههه
ایلین: واای این اصلا خوب نیس خیلی بد شد این
جین: ولش کنین بیاین تمرین
جیهوپ: ارع بیاین ادامه تمرین
(یک هفته بعد)
الان یک هفته میگذره که من امدم کره و پیش btsزندگی میکنم دلم خیلی برای خانوادم تنگ شده
رو تخت شوگا دراز کشیده بودم یهو دلم درد گرفت داشتم پر*یود میشدم اووفف نوار بهداشتی هم نداشتم رفتم داخل دستشویی یهو داخل اینه نگاه کردم دیدم که مرعی شدم یادم امد که جادوگره بهم گفت وقتی بدنت خونی بشه مرعی میشی الان باید چیکار کنم اووف
شوگا: داشتم میرفتم سمت دستشویی در دستشویی رو که باز کردم دیدم یهو یه دختر داخل دستشویی هس....
شوگا: عاااح این بوی عطر مال کیه خیلی خوش بو هست اما هیج کدوم از اعضا که همچین عطری ندارن
ایلین: اووف انگار عطرم بدجور شوگا رو تحت تاثیر قرار داده 😂
(فردا صبح)
جونگکوک: کییی شیر موز منو خردههههههه همین الان بگه
تهیونگ: چیشده حالا شاید یکی از اعضا دلش خواسته خورده
جونگکوک: نهه باید اول اجازه بگیرن کی خورده
شوگا: اووف اینقدر بچه نباش خودم برات میخرم
جونگکوک: اهمممم نمیخوام
ایلین: واای چه اشتباهی کردم اصلا حواصم نبود اگه شیرشو بخورم چه ناراحت میشه
تهیونگ: بیا بغلم کوکی خودم من برات 100تا میخرم غصه نخور
ایلین: اووو بالاخره از نزدیک عشق تهکوک رو دیدم
جیهوپ: خوب من و جین صبحانه رو امده میکنیم بخوریم بریم تمرین کنیم دیگه
جین: اوکی بیا بریم
(بعد از صبحونه)
ایلین: الان چیکار کنم هیچ لباسی مدارم لباسامم کثیف شدن اووف
جیمین: خوب اماده این بریم
نامجون: ارع بریم
ایلین : رفتم سوار ماشین شدم و رفتیم کمپانی اعضا داشتن تمرین میکردن منم نشسته بودم داشتم نگاشون میکردم جیهوپ رفت اب خورد و یخوردش ریخت رو زمین شوگا یهو پاش رفت داخل اب امد بیوفته زمین که من گرفتمش
نامجون: یا خدای جاذبه
جونگکوک: این امکان نداره چطور ممکنه
تهیونگ: هیونگ ایا یه نیروی جادویی داری
شوگا: پشمام چطور ممکنه حس کردم یکی منو گرفت
جیمین: احتمالا یه جنی کنار ماست ههه ههه
ایلین: واای این اصلا خوب نیس خیلی بد شد این
جین: ولش کنین بیاین تمرین
جیهوپ: ارع بیاین ادامه تمرین
(یک هفته بعد)
الان یک هفته میگذره که من امدم کره و پیش btsزندگی میکنم دلم خیلی برای خانوادم تنگ شده
رو تخت شوگا دراز کشیده بودم یهو دلم درد گرفت داشتم پر*یود میشدم اووفف نوار بهداشتی هم نداشتم رفتم داخل دستشویی یهو داخل اینه نگاه کردم دیدم که مرعی شدم یادم امد که جادوگره بهم گفت وقتی بدنت خونی بشه مرعی میشی الان باید چیکار کنم اووف
شوگا: داشتم میرفتم سمت دستشویی در دستشویی رو که باز کردم دیدم یهو یه دختر داخل دستشویی هس....
۲۷.۷k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.