همینکه نیستی اینجا برایت شعر می جوشم
همینکه نیستی اینجا برایت شعر می جوشم
لباسی کهنه را گویی رفویش کرده می پوشم
مرورت میکنم اینجا _خراب آباد _این خانه
شراب کهنه ای دارم که با یاد تو می نوشم
شرابی از نگاه تو همینجا روبروم انگار
شراب هفتصد ساله از این انگور می دوشم
تو صحبتهای معمولیت کوک شور میخواند
لبانت حامل نت ها، که می بارند در گوشم
بیا حرفی بزن شیرین، دل من شور می خواهد
سکوتی مرگبار اینجاست من فرهاد خاموشم
بیا که خوابهای من پریشان است_ آرامم_
تو رودی که سفر باید،و من کوهی که بیهوشم
#مرتضی_طریقی
لباسی کهنه را گویی رفویش کرده می پوشم
مرورت میکنم اینجا _خراب آباد _این خانه
شراب کهنه ای دارم که با یاد تو می نوشم
شرابی از نگاه تو همینجا روبروم انگار
شراب هفتصد ساله از این انگور می دوشم
تو صحبتهای معمولیت کوک شور میخواند
لبانت حامل نت ها، که می بارند در گوشم
بیا حرفی بزن شیرین، دل من شور می خواهد
سکوتی مرگبار اینجاست من فرهاد خاموشم
بیا که خوابهای من پریشان است_ آرامم_
تو رودی که سفر باید،و من کوهی که بیهوشم
#مرتضی_طریقی
۱.۱k
۲۰ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.