زندگیِ نباتی (پارت۱)
اسم فیک:زندگی نباتی
ژانر:درام،اسمات،کنیک،انگست،
مافیایی و شاید هپی اند هم باشه
نویسنده:شیوا
شخصیت ها:پستو ورق بزنین میبینید☝🏼
(توجه کنید کل داستان قراره از زبون سوم شخص باشه)
از کجا شروع کنم؟اها از اول چونکه هر داستان جذاب و قابل درکی ی نقطه شروعی داره.اینجا ما دختری رو داریم ک اهل ایرانه و اسمش شیواس (همیشه توی اسم انتخواب کردن افتضاح بودم برا همین اسم خودمو گزاشتم ولی مشکلی نیس چونکه شما قراره خودتونو جای شیوا توی ذهنتون تصور کنید) ک الان ۲۵ سالشه و داستانش از اونجایی شروع میشه ک بدون اجازه خانواده و غیرقانونی از کشور خارج میشه و میخواسته بره به فرانسه ولی خواسته یا ناخواسته از کره جنوبی سر درمیاره ولی چون قصد اصلی شیوا فقط این بوده ک از خانوادش دور بشه بجز زبون کره ای ک اصلا بلدش نبوده چونکه نمیدونسته قراره از کره سر دربیاره هیچ مشکل دیگه ای نداشته.وقتی ب اونجا میرسه بخاطر اینکه سنش قانونی نبوده مجبور بوده توی ی خانواده زندگی کنه و نمیتونسته بره خوابگاه (توجه داشته باشید ک تا اونجایی ک من میدونم وقتی کسی سنش قانونی نباشه و بره خارج باید توی یه خانواده زندگی کنه و اونجا خانواده هست ک اتاق ب بچه ها کرایه میدن) و از اینرو اونو میدن ب خانواده لی که خودشون یک دختر و پسر دارن ب اسم دیانا و دنیل (عکسشونو گزاشتم). شیوا برای ی مدت طولانی باید اونجا با یه خانواده۴ نفره کره ای زندگی میکرد چونکه اون ۱۴ سالش بود و کو ۱۸ سالگی؟خلاصه جونم براتون بگه که ۱ سال از اونجا موندن شیوا گزشته بود و اون تونسته بود کره ای یاد بگیره و عادت کنه و فقط ۱ دوست داشت ک اونم جنی جزو فامیلای خانواده ی لی بود و شیوا با دیانا و دنیلی ک توی ی خونه زندگی میکرن هیچ رابطه ای نداشت یعنی ن دعوا میکردن و ن دوست هم بودن ولی نکته اصلی اینجاست ک بین اون رفت و امدای خانوادگی شیوا با یکی اسم به یونگی اشنا میشه ک یک سال از خودش بزرگتره و عاشقش میشه، میون این همه پیچیدگی خانواده مین( دایی و زن دایی یونگی ک بچه دار نمیشن)شیوا رو میبینن و میخوان ب سرپرستی قبولش کنن و این کارو هم میکنن و شیوا خیلی خوشحال بود ک توی ۱۵ سالگی میره توی خانواده خرپول و ب یونگی بیشتر نزدیک میشه ولی نمیدونست ک یه مشکل بزرگ براش توی راه بود ک اونو میبرد توی ی زندگی ای که انتظارشو نمیکشید ک میشد بهش گفت زندگیه نباتی و اینم تازه شروع راه دختر قد کوتاه و مو نارنجی کیوتمونه(پایان پارت ۱)
قلب سفیدمونو قرمز کنید♡
#وانشات#فیک#داستان#رمان#یونگی#شوگا#بی-تی-اس
ژانر:درام،اسمات،کنیک،انگست،
مافیایی و شاید هپی اند هم باشه
نویسنده:شیوا
شخصیت ها:پستو ورق بزنین میبینید☝🏼
(توجه کنید کل داستان قراره از زبون سوم شخص باشه)
از کجا شروع کنم؟اها از اول چونکه هر داستان جذاب و قابل درکی ی نقطه شروعی داره.اینجا ما دختری رو داریم ک اهل ایرانه و اسمش شیواس (همیشه توی اسم انتخواب کردن افتضاح بودم برا همین اسم خودمو گزاشتم ولی مشکلی نیس چونکه شما قراره خودتونو جای شیوا توی ذهنتون تصور کنید) ک الان ۲۵ سالشه و داستانش از اونجایی شروع میشه ک بدون اجازه خانواده و غیرقانونی از کشور خارج میشه و میخواسته بره به فرانسه ولی خواسته یا ناخواسته از کره جنوبی سر درمیاره ولی چون قصد اصلی شیوا فقط این بوده ک از خانوادش دور بشه بجز زبون کره ای ک اصلا بلدش نبوده چونکه نمیدونسته قراره از کره سر دربیاره هیچ مشکل دیگه ای نداشته.وقتی ب اونجا میرسه بخاطر اینکه سنش قانونی نبوده مجبور بوده توی ی خانواده زندگی کنه و نمیتونسته بره خوابگاه (توجه داشته باشید ک تا اونجایی ک من میدونم وقتی کسی سنش قانونی نباشه و بره خارج باید توی یه خانواده زندگی کنه و اونجا خانواده هست ک اتاق ب بچه ها کرایه میدن) و از اینرو اونو میدن ب خانواده لی که خودشون یک دختر و پسر دارن ب اسم دیانا و دنیل (عکسشونو گزاشتم). شیوا برای ی مدت طولانی باید اونجا با یه خانواده۴ نفره کره ای زندگی میکرد چونکه اون ۱۴ سالش بود و کو ۱۸ سالگی؟خلاصه جونم براتون بگه که ۱ سال از اونجا موندن شیوا گزشته بود و اون تونسته بود کره ای یاد بگیره و عادت کنه و فقط ۱ دوست داشت ک اونم جنی جزو فامیلای خانواده ی لی بود و شیوا با دیانا و دنیلی ک توی ی خونه زندگی میکرن هیچ رابطه ای نداشت یعنی ن دعوا میکردن و ن دوست هم بودن ولی نکته اصلی اینجاست ک بین اون رفت و امدای خانوادگی شیوا با یکی اسم به یونگی اشنا میشه ک یک سال از خودش بزرگتره و عاشقش میشه، میون این همه پیچیدگی خانواده مین( دایی و زن دایی یونگی ک بچه دار نمیشن)شیوا رو میبینن و میخوان ب سرپرستی قبولش کنن و این کارو هم میکنن و شیوا خیلی خوشحال بود ک توی ۱۵ سالگی میره توی خانواده خرپول و ب یونگی بیشتر نزدیک میشه ولی نمیدونست ک یه مشکل بزرگ براش توی راه بود ک اونو میبرد توی ی زندگی ای که انتظارشو نمیکشید ک میشد بهش گفت زندگیه نباتی و اینم تازه شروع راه دختر قد کوتاه و مو نارنجی کیوتمونه(پایان پارت ۱)
قلب سفیدمونو قرمز کنید♡
#وانشات#فیک#داستان#رمان#یونگی#شوگا#بی-تی-اس
۲۳.۶k
۰۵ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.