tak-party
مثل همیشه داشتم تو اتاق رقص تمرین مکردم که یکی از پشت بغلم کرد ترسیدم اما وقتی برگشتم شوگا رو دیدم
_بیب نترس منم
+آه ترسیدم
خواس گردنمو بب.وسه
+یا چیکار میکنی تو کمپانیما
منو برگردوند سمت خودش
_مهم نی
جوری وایساده بودیم م اگ کسی از در میومد تو فقط شوگارو میدید
جیمین: شوگااااااااااااا
یکم که نزدیکتر اومد منو دید
جیمین: پشمام چ گو.هی مخوردین اونم تو کمپانی
+از دوستت بپرس
_خوشم میاد وا
جیمین: خفه شو بیا نامجون هیونگ کارمون دره
_اوکیه الان میام
جیمین که رف دم گوشم گف: من نیسم شیطونی نکنیااااا
و رفت
چند مین بعدش یکی از منجیرا اومد
+سلام
منجیر بدون هیچ حرفی اومد طرفم وخواس منو بب.وسه...
+ولم کننن
همینجوری داشتم گریه مکردم که یکی یقشو از پشت گرفت
_میفهمی داری به ناموس کی دست میزنی بیشرف
و همینجور زدش
+ولش کن شوگا بعدش از روش بلند شدو منجیر فرار کرد شوگاهم منو بغل کرد
_آروم باش چیزی نی تموم شد
و بعدش رفتیم خونه و باهم گیم زدیم و بعد خوابیدیم و تا آخرش خوب و شاد زندگی کردین لی لییییی
_بیب نترس منم
+آه ترسیدم
خواس گردنمو بب.وسه
+یا چیکار میکنی تو کمپانیما
منو برگردوند سمت خودش
_مهم نی
جوری وایساده بودیم م اگ کسی از در میومد تو فقط شوگارو میدید
جیمین: شوگااااااااااااا
یکم که نزدیکتر اومد منو دید
جیمین: پشمام چ گو.هی مخوردین اونم تو کمپانی
+از دوستت بپرس
_خوشم میاد وا
جیمین: خفه شو بیا نامجون هیونگ کارمون دره
_اوکیه الان میام
جیمین که رف دم گوشم گف: من نیسم شیطونی نکنیااااا
و رفت
چند مین بعدش یکی از منجیرا اومد
+سلام
منجیر بدون هیچ حرفی اومد طرفم وخواس منو بب.وسه...
+ولم کننن
همینجوری داشتم گریه مکردم که یکی یقشو از پشت گرفت
_میفهمی داری به ناموس کی دست میزنی بیشرف
و همینجور زدش
+ولش کن شوگا بعدش از روش بلند شدو منجیر فرار کرد شوگاهم منو بغل کرد
_آروم باش چیزی نی تموم شد
و بعدش رفتیم خونه و باهم گیم زدیم و بعد خوابیدیم و تا آخرش خوب و شاد زندگی کردین لی لییییی
۳.۱k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.