سناریو نامجون
نامجون شاگردی که همه روش کراش بودن....
ا/ت مثل همیشه با دوستاش نزدیک حیاط جمع شده بودن
سولی:ا/ت...کیم نامجون داره میاد سمتت...
ا/ت:چرت نگو اون پسره جذابه لعنتی که هر کسی واسش میمیره نمیاد سمت منه.....چرا ابروهات و بالا پایین میکنی سولی؟؟؟؟
سولی:او...اون...
نامجون صداشو صاف میکنه:پشتتم
ا/ت با چشای گرد بر میگرده:عه...سلام
نامجون:سلام....که جذابم نه؟؟؟
ا/ت دستش و پشت موهاش کشید:خب...راستش.....
نامجون:توضیح نده بیبی گرل خودم همه چیو فهمیدم...کافیه اعتراف کنی...
با پوزخند چشمک ریزی میزنه و میره:)*
ا/ت مثل همیشه با دوستاش نزدیک حیاط جمع شده بودن
سولی:ا/ت...کیم نامجون داره میاد سمتت...
ا/ت:چرت نگو اون پسره جذابه لعنتی که هر کسی واسش میمیره نمیاد سمت منه.....چرا ابروهات و بالا پایین میکنی سولی؟؟؟؟
سولی:او...اون...
نامجون صداشو صاف میکنه:پشتتم
ا/ت با چشای گرد بر میگرده:عه...سلام
نامجون:سلام....که جذابم نه؟؟؟
ا/ت دستش و پشت موهاش کشید:خب...راستش.....
نامجون:توضیح نده بیبی گرل خودم همه چیو فهمیدم...کافیه اعتراف کنی...
با پوزخند چشمک ریزی میزنه و میره:)*
۹.۷k
۰۳ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.