دانلود رمان عشق ماندگار اثر فائزه عطاریان
دانلود رمان عشق ماندگار اثر فائزه عطاریان
بخشی از این رمان :با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم،به ساعت نگاه کردم عقربه ها ساعت هفت را نشان می دادند.با عجله از روی تخت بلند شدم و یکراست به حمام رفتم.فشار آب،خواب از سرم پراند،چند دقیقه بعد حوله را به موهایم پیچیدم و از حمام بیرون آمدم.موهایم را خشک کردم.در حال لباس پوشیدن صدای سولماز را شنیدم که گفت:- سایه زود باش،ساعت هفت ونیم شد.کیفم را برداشتم و از اتاقم بیرون آمدم.از پله ها که پایین رفتم،سولماز را دیدم که شیر می خورد،با صدای بلند سلام و گفتم:- حالا دیگه کارت به جایی رسیده که تنهایی شیر می خوری.- سلام،ساعت خواب،حالام نمی اومدی.- می بینی که اومدم،دیگه چرا مثل پیرزن ها غر می زنی؟
http://s2.mihandownload.com/user2/blackpic/eshghe-mandegar-%5Bmihandownload.com%5D.zip
بخشی از این رمان :با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم،به ساعت نگاه کردم عقربه ها ساعت هفت را نشان می دادند.با عجله از روی تخت بلند شدم و یکراست به حمام رفتم.فشار آب،خواب از سرم پراند،چند دقیقه بعد حوله را به موهایم پیچیدم و از حمام بیرون آمدم.موهایم را خشک کردم.در حال لباس پوشیدن صدای سولماز را شنیدم که گفت:- سایه زود باش،ساعت هفت ونیم شد.کیفم را برداشتم و از اتاقم بیرون آمدم.از پله ها که پایین رفتم،سولماز را دیدم که شیر می خورد،با صدای بلند سلام و گفتم:- حالا دیگه کارت به جایی رسیده که تنهایی شیر می خوری.- سلام،ساعت خواب،حالام نمی اومدی.- می بینی که اومدم،دیگه چرا مثل پیرزن ها غر می زنی؟
http://s2.mihandownload.com/user2/blackpic/eshghe-mandegar-%5Bmihandownload.com%5D.zip
- ۴.۹k
- ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط