part

part⁵
نگاه پشت سرم کردم دیدم جونگ کوکه
میا:سلام،چرا ماسک زدی؟
کوک:به تو ربطی نداره بیا بریم سوار ماشین با هم حرف بزنیم
میا:باش
میا:همین که رفتم سوار ماشین یکی دستمال گذاشت جلوی دهنم و [خاموشی]
میا: چشمام رو رو باز کردم
میا:اَه این چیه ؟چرا بسته شدم به صندلی[در تلاش بود خودشو باز کنه]کمک!کسی اینجا نیست؟
کوک اومد
جئون:اوه میبینم بیدار شدی[نیشخند]
میا:عوضی چرا منو بستی؟
جئون:بگو چه خواسته ای داشتی؟
میا:خب مامانم کشته شده و ازت کمک میخواستم لطفا
جئون:اسم اون زنیکه رو نیار[داد]
میا:چی شد؟چی گفتم مگه؟
جئون:اسمشو نیار وگرنه بلایی که سر اون آوردم رو سر خودت هم میارم دختره ی هرزه
میا:هرزه؟[پوزخند]
جئون:آره ،مگه نیستی؟[زد زیر خنده ی عصبانیت]
میا:بی زحمت لقب مادرتو روم نزار[نیشخند]
جئون:چه گوهی خوردی؟اسم مادر منو به زبون نیار دختره ی هرزه ی خیابونی و ی سیلی به میا زد و از اتاق رفت بیرون
(از اونجایی که میا با خودش همیشه ی دسته کلید که چاقوی کوچیکی وصله همراهش داره ،چاقو رو در آورد از توی جیبش و طناب رو باز کرد]
میا:آخيش راحت شدم[پوزخند]
میا:کمک،کمک، باید برم دستشویی فوریه
کوک اومد در رو باز کرد که میا با صندلی زد تو سرش و کوک بیهوش شد
و میا کلید رو برداشت از در و درو قفل کرد و جونگکوک رو بست به صندلی
دیدگاه ها (۰)

part⁶حدودا ۱ ساعت گذشت که به هوش اومدمیا:اوه بالاخره به هوش ...

part⁷با کوک رفتم بالا و اتاقم رو نگاه کردماز تمش خوشم اومد خ...

Part⁴میا:اما چطور نقشه ای؟یونا:[براش کامل توضیح داد]میا:بنظر...

part³که گوشیو برداشتممیا:الو؟ناشناس:بیا بیرون وگرنه مادرتو م...

عشق چیز خوبیه پارت ۴ صبح از خواب بلند شدم یکی که بهش میومد س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط