فیک من برای توعم
p1
ویوات:
ازخواب بیدار شدم..پیش داداشم خوابم برده بود..شبا وقتی میترسم میرم پیش کوک میخوابم..میخواستم پاشم که صدای کوک تو گوشم پیچید
×:کجا میری نونا؟*خوابآلود*
+:میرم دست و صورتمو بشورم*کیوت*
×:بزار باهم میریم
+:پس پاشو زود تر بریم
×:اوک
ویوکوک:
من تو کل عمرم فقط ات رو دارم و خیلی دوسش دارم..زیاد به پدرم علاقه نمیدم ولی احترامشو نگه میدارم..امروز پدرم میخواست بره قمار و من باید میرفتم باند..بعد ۲۰ مین رفتیم پایین و غذایی که اجوما درست کرده بود رو خوردیم
+:اجوما دستت درد نکنه
اجوما:نوش جان
+:اوپا..من و رونا ظهر میخواییم بریم مهمونی
×:خب؟
+:اجازه میدی؟
×:خودت میدونی که تا وقتی با پسری گرم نگیری و نزدیکش نری هر جا خواستی میتونی بری
+:یسس..داداش خودمی..*رفت جلو و گونه کوک رو بوسید*..میرم یکم درسامو مطالعه کنم بعد آماده میشم میرم
×:اوکی..منم میرم باند
+:میشه نری
×:چرا؟
+:میترسم اتفاقی برات بیوفته
×:ناسلامتی من از کل افراد باند قوی ترم
+:هومم..پس مواظب باش
×:باشه کوچولو
+:آها راستی یه خبر خوب دارم برات
×:چی؟
+:ی سانت بلندتر شدم قدم ۱۶۶ شد*ذوق*
×:مبارکه
+:مرسی..خیله خب دیگه من رفتم خدافظ
×:خدافظ
ویوکوک:
بعد رفتن ات پاشدم حاظر شدمو منم رفتم باند..فکرم درگیر قمار پدرم با رقیبش بود..اگه ببازه ضرر میکنیم..
ویوات:
رفتم ی دوش ۲۰ مینی گرفتم اومدم لباس پوشیدمو موهامو خشک کردم رفتم..*۳۰ دقیقه بعد*
رسیدم و راننده درو باز کرد رفتم داخل رونا اومد سمتم
=:ات چطوری خوبی؟
+:خوبم تو چطوری؟
=:هی بد نیستم بیا بریم داخل
+:اوک
ویو جیمین:
داشتیم با بچه ها حرف میزدیم که چشمبه ی دختر افتاد..خیلی خوشگل بود..آشنا میومد..
_:سونگ کاگ
/:بله رئیس
_:اون دختر آشناس..میدونی کیه؟
/:دختر آقای جئون هستن..همونی که امروز باهاشون قمار دارید
_:یادم اومد..تا جایی که میدونم دخترش از زندگیشم با ارزش تره
اینم فیک جدیدمون
p1
ویوات:
ازخواب بیدار شدم..پیش داداشم خوابم برده بود..شبا وقتی میترسم میرم پیش کوک میخوابم..میخواستم پاشم که صدای کوک تو گوشم پیچید
×:کجا میری نونا؟*خوابآلود*
+:میرم دست و صورتمو بشورم*کیوت*
×:بزار باهم میریم
+:پس پاشو زود تر بریم
×:اوک
ویوکوک:
من تو کل عمرم فقط ات رو دارم و خیلی دوسش دارم..زیاد به پدرم علاقه نمیدم ولی احترامشو نگه میدارم..امروز پدرم میخواست بره قمار و من باید میرفتم باند..بعد ۲۰ مین رفتیم پایین و غذایی که اجوما درست کرده بود رو خوردیم
+:اجوما دستت درد نکنه
اجوما:نوش جان
+:اوپا..من و رونا ظهر میخواییم بریم مهمونی
×:خب؟
+:اجازه میدی؟
×:خودت میدونی که تا وقتی با پسری گرم نگیری و نزدیکش نری هر جا خواستی میتونی بری
+:یسس..داداش خودمی..*رفت جلو و گونه کوک رو بوسید*..میرم یکم درسامو مطالعه کنم بعد آماده میشم میرم
×:اوکی..منم میرم باند
+:میشه نری
×:چرا؟
+:میترسم اتفاقی برات بیوفته
×:ناسلامتی من از کل افراد باند قوی ترم
+:هومم..پس مواظب باش
×:باشه کوچولو
+:آها راستی یه خبر خوب دارم برات
×:چی؟
+:ی سانت بلندتر شدم قدم ۱۶۶ شد*ذوق*
×:مبارکه
+:مرسی..خیله خب دیگه من رفتم خدافظ
×:خدافظ
ویوکوک:
بعد رفتن ات پاشدم حاظر شدمو منم رفتم باند..فکرم درگیر قمار پدرم با رقیبش بود..اگه ببازه ضرر میکنیم..
ویوات:
رفتم ی دوش ۲۰ مینی گرفتم اومدم لباس پوشیدمو موهامو خشک کردم رفتم..*۳۰ دقیقه بعد*
رسیدم و راننده درو باز کرد رفتم داخل رونا اومد سمتم
=:ات چطوری خوبی؟
+:خوبم تو چطوری؟
=:هی بد نیستم بیا بریم داخل
+:اوک
ویو جیمین:
داشتیم با بچه ها حرف میزدیم که چشمبه ی دختر افتاد..خیلی خوشگل بود..آشنا میومد..
_:سونگ کاگ
/:بله رئیس
_:اون دختر آشناس..میدونی کیه؟
/:دختر آقای جئون هستن..همونی که امروز باهاشون قمار دارید
_:یادم اومد..تا جایی که میدونم دخترش از زندگیشم با ارزش تره
اینم فیک جدیدمون
۵.۷k
۰۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.